Şunu aradınız:: rubber (İngilizce - Farsça)

rubber
حبابها

rubber .
لاستيکي .

foam rubber .
ابر حمام .

natural rubber
کائوچو

crepe rubber .
لاستيک تخت کفش .

rubber , sugar , gold .
ابريشم ، شکر ، طلا .

she said ''rubber thingy''.
: اون گفت ''انگشتونه لاستيكي''.

technically were rubber tramps .
اصطلاحا پاهاي تو لاستيك هاي تو هستند .

flop back anytime , rubber butt .
برو و هيچ وقت بر نگرد اشغال .

stop fighting wheres the rubber band .
مقاوت نکنيد نوار پلاستيکي کجاست .

hey , any of you guys got a rubber .
کسي از شما کاپوت داره .

)", cleveland:chemical rubber co., 1972.
)", cleveland:chemical rubber co., 1972.

is this a miracle i changed the rubber .
اين يک معجزست من واشرشو عوض کردم .

the rubber kind that doctors wear . are you sure .
همان نوع لاستيکي که دکترها دست ميکنند مطمئني .

ive got the name , hylander , and a rubber boat .
من اسم هايلندرو قايق لاستيكي را پيدا كردم .

the 600series had rubber skin . we spotted them easy .
سري 600 پوست مثل لاستيك دارند .

i went to buy a rubber car, it was very expensive
رفتم برای ماشین لاستیک بخرم، خیلی گران بود

additionally, it is used in some rubber cutting boards.
حتی در این صورت هم از لاستیک طبیعی ضعیفتر است.

and that we couldnt come out until the rubber was used .
و تا کاندوم به طور کامل استفاده نميشد نميتونستيم بيايم بيرون .

and one thing which i found was this black rubber.
و یک چیزی که من پیدا کردم این پلاستیک سیاه رنگ بود.