Şunu aradınız:: sidewalk (İngilizce - Farsça)

sidewalk
پیاده‌رو

the sidewalk is forbidden for you .
راه رفتن تو پياده را براي تو ممنوعه .

on the sidewalk . off the street . sir .
برید تو پیاده را ، خیابان را تخیله کنید آقا .

get on the sidewalk get on the sidewalk .
برید تو پیاده را برید تو پیاده را .

get out the street . get on the sidewalk .
از خيابون بيارينش بيرون بيارينش تو پياده را .

and youre sitting on the sidewalk , magnetized .
و تويي که توي پياده را نشستي مغناطيسي شدي .

and be gone by the time your body hit the sidewalk .
من جسد روي جاده گذاشتم .

is norville really going tojelly up the sidewalk .
آيا نورويل واقعآ مي‌خواد بپره توي پياده را .

just drop me on the sidewalk . ill take care of myself .
فقط منو بنداز تو پياده را و برو . من از خودم مراقبت ميكنم .

when is the sidewalk fully dressed when its wearing hudsucker .
چه موقع پياده را آراسته مي‌شه وقتي که هادساکر فرسوده بشه .

guys that you know wouldn�t take a nickel off the sidewalk .
آدم هايي که ميدوني اگر يک پنج سنتي تو پياده را ببينند بر نميدارند .

i love the way that they can stare at a bug crossing the sidewalk.
عاشق خیره شدنشان به عبور یک سوسک از پیاده رو هستم.

i liked the attention walking down the sidewalk , all those eyes on me .
من دوست داشتم وقتي تو پياده را راه ميرم همه به من توجه کنند . همه چشمها به طرف من بود .

they get one of you for spitting on the sidewalk , and all of you can go down .
اگه يكي از شماها را بتونن محكوم كنن ؛ . اونوقته كه همتون با هم نابود ميشين .

and i did my first "expo de rue," which means sidewalk gallery.
و برای اولین بار یک expo de rue رو راه انداختم، که به معنی گالری در کنار خیابان هست.

and now, every crow within five kilometers is standing by a sidewalk, waiting to collect its lunch.
در حال حاضر، در فاصله پنج کیلومتری کلاغی سر چهار راه منتظر جمع آوری ناهار خودش است.

once put on the site, the object sensor will sense the location of the sidewalk or fence to prevent any spillage outside the grass area.
پس از قرار دادن در سایت، سنسور جسم، محل پیاده رو یا حصار را شناسایی می کند تا مانع از هرگونه انهدام خارج از منطقه علفی شود.

i watched the man open a pack of cigarettes with trembling hands and offer one to her, and that is the image of the night of the earthquake in my mind today -- a conservative grocer and a crying transvestite smoking together on the sidewalk.
دیدم که مرد با دستانی لرزان یه بسته سیگار درآورد و یکی به اون تعارف کرد. و امروز، این تصویری است که از شب زلزله در ذهنم مونده. یه فروشنده متعصب و یه مرد زن نمای گریان توی پیاده رو با هم سیگار می کشیدن.

the nature of this energy is that it absorbs the mechanical energy of traffic by powerful and flexible sensors placed under busy roads and sidewalks and through the movement of moving objects and stores the mechanical energy of traffic and stored in the form of electricity.
ماهیت این انرژي به این صورت است که توسط سنسورهاي قوي و انعطاف پذیر کار گذاشته شده در زیر جاده¬ها و پیاده روهاي شلوغ و به واسطه حرکت اجسام متحرك انرژي مکانیکی حاصل از تردد را جذب کرده و به صورت الکتریسیته ذخیره می¬کند.