Şunu aradınız:: tense (İngilizce - Farsça)

tense .
عصبي وهيجان .

& tense:
& زمان فعل: ‌

past tense
زمان گذشته (زبان)

past tense .
زمان گذشته .

present tense
زمان حال

this is tense .
به اين ميگن هيجان .

a little tense .
فشار عصبي داري .

deleting tense description
حذف توصیف زمان فعل

how tense tense how .
وخيم شده چطوري .

current tense is %1.
زمان فعل جاری ،% 1 است.

current tense is: %1
زمان فعل جاری این است:% 1.

tense about the flight .
بخاطر پرواز هيجان داري .

so who's the new tense girl?
خب اين دختر عصبي کيه؟

things were a little tense at home .
البته اوضاع تو خونه يک کم وخيم بود .

theyre very tense . still more tense .
الان خيلي سفت شدن حالا باز هم سفت تر شدن .

your hands are getting more and more tense .
د ستات دارند سفتترو سفتتر . ميشن .

i didn't think you'd get tense
فکر نمیکردم عصبی بشی

but its in the past tense , so they say fleeting .
ولي اون زمان گذشته فعل هست ؛ . در نتيجه ميگن ؛ زودگذر .

it's all rather tense, isn't it?
خيلي هيجاني شده، نه؟

time and the verb: a guide to tense and aspect.
در فعل «باران گرفت» نمود در معنای فعل وجود دارد.