Şunu aradınız:: tension (İngilizce - Farsça)

tension
کشش

tension .
تمدد .

high tension .
فشار قوي .

muscle tension
تونوس ماهیچه اسکلتی

nope . no tension here .
نه . براي ما اينطور نبود .

i need more tension , please .
من جذابيت بيشتري ميخوام ، لطفا .

indeed, the tension in your voice
فک کنم اعصاب ندارم -

do you see those high tension towers .
اون دكلهاي فشار قوي را ميبيني .

malefemale dynamics . all that sexual tension .
نظريات مرد و زن مربوط به التهاب جنسي .

bahrain: tension with iran · global voices
بحرین:درگیری روز افزون

from here the tension passes on to your fingers .
ازاينجا سفتي ات به انگشتات منتقل ميشه .

a nuclear nonproliferation treatyshould ease tension in asia. .
يه برنامه ضد انرژي هسته اي ميتونه اغتشاشات آسيا را آروم کنه .

but i can make the atmosphere and bring its tension.
اما مي تونم جوي بسازمو فشار اونو بردارم

concentrate . all your tension is centered in your hands .
تمرکز کن تمام فشارت الان داره را ي د ستات متمرکز ميشه .

i know , i know . i cant stand the tension either .
ميدونم ، ميدونم . من هم ديگه طاقت ندارم .

the tension in the air is very similar to the one i had imagined.
آنچه را دیدم با بخشی از تصورم یکسان بود.

i wouldn't take it. you saw it, too that suffocating tension...
...من آن را نخواهم گرفت . شما هم دیدید

its not blood loss , its tension pneumothorax . lets get chest tube on him .
خونريزي نيس . فشاره هوا تو سوراخ سينه ست بذار استوانه ي تو خالي را توي قفسه ش بذاريم .

he draws our attention to three tension points that exist within american institutions
او توجه ما را به سه نقطه تنش که در موسسات آمریکایی وجود دارد جلب می کند

with this button, the curve type is constrained to be a smooth line with tension.
با این دکمه ، با فشار ، نوع منحنی را به خط صاف مقید می‌نمایید.