Şunu aradınız:: torment (İngilizce - Farsça)

torment .
عذاب .

self torment .
ايذاء نفس .

with my torment .
و من را از رنج ديدنت رها کن .

why must you torment me?
چرا بايد من رو عذاب بديد؟

and covered them with torment.
آن را فرو پوشاند آنچه می‌بایست آن را فرو پوشاند. [[«غَشّی»: فرا گرفت. دربر گرفت. پوشاند. «مَا»: مراد هول و هراس و سنگها و دیگر چیزها است. این واژه می‌تواند فاعل و یا مفعول به باشد.]]

all this torture , all this torment .
تمام اين شكنجه ها ، تمام اين لحظات .

thus, your lord afflicted them with torment;
[تا آنكه‌] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت،

a questioner questioned the imminent torment.
تقاضاکننده‌ای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!

wherefore announce thou unto them a torment afflictive.
پس آنها را به عذاب دردناک (دوزخ) بشارت ده.

"then taste you my torment and my warnings."
(و گفتیم) اینک عذاب قهر و انتقام مرا بچشید.

" chapter vi hell: eternal torment or annihilation?
" chapter vi hell: eternal torment or annihilation?

and his torments were rather brief .
گذشته از اينها ، رنجهاي مسيح تقريبا مختصر بود .