Şunu aradınız:: uomo (İtalyanca - Farsça)

uomo
مرد

uomo patatagenericname
مرد سیب زمینیgenericname

uomo patata 2name
مرد سیب زمینی ۲name

ha creato l'uomo
انسان را آفرید

cisco - uomo/ donnastencils
cisco - مرد/ زنstencils

cisco - uomo che correstencils
cisco - مرد دوندهstencils

consideri l'uomo il suo cibo:
انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد!

invero l’uomo è in perdita,
(که) انسان بی‌گمان در (ژرفای) زیان است.

ha creato l'uomo da un'aderenza.
[همان که] انسان را از علق به وجود آورد.

sì, l'uomo testimonierà contro se stesso,
اصلاً انسان خودش از وضع خود آگاه است (و وجودش شاهد و دلیل بر خویشتن است). [[«عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»: از وضع خود آگاه است و بهتر از هرکس دیگری می‌داند که چه کارهائی کرده است. خود انسان حجّت و گواه بر خودش است. چرا که اعضاء او گواهی بر اعمال او می‌دهند (نگا: فصّلت / 20، یس / 65). «بَصِیرَةٌ»: بینا و آگاه. حجّت و دلیل و برهان. حرف (ة) برای مبالغه است.]]

invece no! invero l'uomo si ribella,
آرى، هر آينه آدمى سركشى مى‌كند و از حد مى‌گذرد،

invero creammo l'uomo nella forma migliore,
(که) به‌راستی انسان را بی‌گمان در نیکوترین سازمان آفریدیم.

in verità abbiamo creato l'uomo perché combatta.
براستى كه انسان را در رنج آفريده‌ايم.

uomo vecchio (tuivae)constellation name (optional)
constellation name (optional)