您搜索了: گردانیده (波斯语 - 葡萄牙语)

و راز دلها آشکار گردانیده شود
e for revelado tudo quanto encerram os corações (humanos),

گردانیده شود بر ایشان جامی از باده پدیدار
ser-lhes-á servido, em um cálice, um néctar,

او زنده می‌کند و می‌میراند و به‌سویش باز گردانیده می‌شوید.
ele dá a vida e a morte, e a ele retornareis.

آیا گردانیده است خدایان را یک خدا همانا این است چیزی شگفت‌
pretende, acaso, fazer de todos os deuses um só deus? em verdade, isto é algo assombroso!

دوزخ کسی را می‌خواند که از خدا رو گردانیده و با حق مخالفت کرده.
que atrai o renegado desdenhoso,

خدا کافران را لعن کرده و بر آنان آتش افروخته دوزخ مهیّا گردانیده است.
em verdade, deus amaldiçoou os incrédulos e lhes preparou o tártaro.

(جبرئیل) روح الامین (فرشته بزرگ خدا) آن را نازل گردانیده.
com ele desceu o espírito fiel,

آن‌گاه او را نطفه گردانیده و در جای استوار (صلب و رحم) قرار دادیم.
em seguida, fizemo-lo uma gota de esperma, que inserimos em um lugar seguro.

و هرگاه گردانیده شود رویهای ایشان بسوی یاران آتش گویند پروردگارا نگردان ما را با گروه ستمکاران‌
mas, quando seus olhares se voltarem para os condenados ao inferno, dirão: Ó senhor nosso, não nos juntes com osiníquos.

و اگر کافران با شما مسلمین به جنگ برخیزند از قتال شما پشت گردانیده و فرار کنند و دیگر هیچ ناصر و یاوری برای خود نیابند.
e ainda que o incrédulos vos combatessem, certamente debandariam, pois não achariam protetor nem defensor.

و مرا نسبت به مادرم نیکوکار [و خوش رفتار] گردانیده و گردنکش و تیره بختم قرار نداده است.
e me fez piedoso para com a minha mãe, não permitindo que eu seja arrogante ou rebelde.

و اوست خدا. جز او معبودی نیست. در دنیا و آخرت، تنها سپاس از آنِ اوست و فرمان تنها او راست و تنها سوی او باز گردانیده می‌شوید.
não há mais divindade além d'ele! seus são os louvores, do início e no fim!

و هنگامی که چشمانشان سوی دوزخیان گردانیده شود گویند: «پروردگارمان! ما را با گروه ستمکاران قرار مده.»
mas, quando seus olhares se voltarem para os condenados ao inferno, dirão: Ó senhor nosso, não nos juntes com osiníquos.

خدا (در لوح محفوظ) نگاشته و حتم گردانیده که البته من و رسولانم (بر دشمنان) غالب شویم، که خدا بسیار قوی و مقتدر است.
deus decretou: venceremos, eu e os meus mensageiros! em verdade, deus é poderoso, fortíssimo.

كودك گفت: من بنده خدايم، به من كتاب داده و مرا پيامبر گردانيده است.
ele lhes disse: sou o servo de deus, o qual me concedeu o livro e me designou como profeta.