来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
lineage
دودمان
最后更新: 2013-06-12
使用频率: 1
质量:
lineage .
سطر شماري سويه .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
jang has the lineage.
جانگ همه چيز رو در دست داره
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
lineage of imperial?
افراد درجه اول سلطنتي
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
was to have the lineage.
اين بود كه اولويت رو بدست بياريم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
on compositional skills and lineage
ما سعی خودمون رو کردیم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i only can inform his lineage.
من فقط مي تونم اين كار رو بكنم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
even if you have dignity and lineage,
حتي اگه 1000سرباز و 10000شميشير نداري
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
a stranger with the lineage of imperial
يك قريبه با ادعاي تاج و تخت
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i'll secure the lineage of jang!
مقام جنگ حفظ ميشه
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
he has the lineage and support from people.
اون مردم رو داره كه ازش حمايت كنند
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
yes, it means only lineage can inherit it.
بله، و اين يعني اينكه تنها افراد درجه اول مي توننچنين چيزي رو داشته باشند
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
his preeminence in the royal lineage must hold sway .
امتياز او در اصل و نصب پادشاهي بايستي پابرجا بمونه .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i have the lineage throne, acknowledged by king wieduk.
طبق سفارش پادشاه وي دوكوارث سلطنت هستم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
foul mouthed, and in addition to all this, of improper lineage.
[و] پس از اين همه، سختدل و درشتخو و بىتبار است
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
==lineage==yoshimune was not the son of any former shogun.
توکوگاوا یوشیمونه پسر هیچیک از شوگونهای قبلی نبود.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
they link him with jinns by lineage, yet the jinns know they will be brought before him.
آنان معتقد به خویشاوندی و نزدیکی میان خدا و جنّیان هستند. در صورتی که جنّیان میدانند که مشرکان (و هم خودشان، اگر شرک بورزند، در میان دوزخ) حاضر آورده میشوند. [[«جَعَلُوا»: مراد از ضمیر (و) مشرکان عرب است. «الْجِنَّةِ»: جنّیان. مراد شیاطین است. «إِنَّهُمْ»: که ایشان. مراد مشرکان عرب، یا جنّیان است. «لَمُحْضَرُونَ»: (نگا: روم / 16، سبأ / 38، یس / 32 و 53، صافّات / 127). «نَسَباً»: خویشی و خویشاوندی. قرابت و نسبت. مثلاً میگفتند: اهریمن و یزدان دو برادر یکدیگرند. اهریمن شَرور و لئیم، و یزدان بزرگوار و کریم است. اهریمن و یزدان شریک همدیگرند. اهریمن خالق شرّ و یزدان خالق خیر است.]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
a number of lineage-specific accessory proteins are also encoded by different lineages of covs.
تعدادی از پروتئینهای جانبی که خاص اجداد هستند توسط اجداد مختلف covها کدگذاری شدهاند.
最后更新: 2020-08-25
使用频率: 1
质量:
when the trumpet blast is sounded no ties of lineage will hold among them, nor will they ask after one another.
آنگاه که در صور دمیده شود، در آن روز پیوند و خویشی در میانشان برقرار نماند، و از هم پرس و جو نکنند
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
it is he who has created the human being from water to have relationships of both lineage and wedlock. your lord has all power.
او کسی است که از آب، انسانی را آفرید؛ سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد)؛ و پروردگار تو همواره توانا بوده است.
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量: