您搜索了: dramatic (英语 - 波斯语)

dramatic .
غم انگيز .

so dramatic .
خيلي هيجان داره .

dont be so dramatic .
اينقدر جو گير نباش .

dont be dramatic . dramatic .
نقش بازي نکن نقش .

a dramatic latenight arrival .
با اين ورود دير وقت .

dramatic changes in the weather .
و تغییرات عژیب در آب و هوا .

les femmes , always so dramatic .
هي خانم اين خيلي با حاله .

authorities have released dramatic footage
منابع موثق تایید کردند که این تصاویر دلخراش،‏

"the dramatic festivals of athens".
"the dramatic festivals of athens".

and that can have dramatic costs for us.
و این هزینه زیادی برای ما دارد.

dramatic irony . itll fuck you every time .
طنز دراماتيكيه دهنتا مي‌گاد .

doesn't mean dramatic upheaval in your life.
متعادل‌تر بودن در زندگی‌ معنیش این نیست که زندگیت باید بطور دراماتیکی تغییر کنه.

wow a dramatic entrance for chazz michael michaels .
اينو نگاه كن ، يک ورود دراماتيك از چاز مايكل مايكلز .

to make it even more dramatic , i even took out more air .
و براي اينکه کشش داستان را بيشتر کنيم مکثها را هم در آورديم .

my friend has a bit of a penchant for the dramatic .
دوستم ميل شديدي به مهيج کردن داره .

and why is this a particularly dramatic challenge right now?
و چرا این موضوع اکنون یک چالش مهيج ویژه ای است؟

was followed by an illadvised ventureinto serious dramatic territory. .
بدون درنگ پا در عرصه فيلم هاي جدي و درام گذاشته .

so i had ten years of dramatic lessons , diction , dancing .
ده سال در رشته هاي مختلف هنري درس خوندم .

oh , please . dont get all dramatic on me . just give me the book .
اوه خواهش ميکنم دراماتيک نشويد اون کتاب بده به من .

fichtner then studied at the american academy of dramatic arts in new york.
فیکنر تصمیم گرفت که در آکادمی هنرهای دراماتیک آمریکا، در نیویورک، تحصیل کند .