尝试学会如何从人工翻译例句找到译文。
来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
but i had a lot of fun.
اما خیلی بهم خوش گذشت.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
he said he had a stomach problem
گفت که دل درد داره
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
shes a lot of fun .
خيلي با مزه ست .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
had a lot of practice.
تمرین زیادی داشتم.
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
yep , its a lot of fun .
آره ، خيلي لذت بخشه .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
you guys are a lot of fun .
شما دو تا خيلي جالبين .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
he said he had something to do.
اون گفت يه کار داره که بايد انجامش بده
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
no, i just had a lot of work.
نه، من فقط خيلي کار دارم.
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
he had seen a lot of guys eat the shit sandwich , you know .
اون افراد زيادي ديده بود که داشتن ساندويچ گه ميخوردن ، ميدوني .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
and plato, he had a lot of the same concerns that we did.
و پلاتو، دغدغههایی داشت که دغدغههای ما هم بودند.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
i mean , you are a lot of fun , joy .
منظورم اينه که ، تو واقعا با مزه اي ، جوي .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
he said now there are a lot of things i have to teach you .
او گفت حالا خيلي چيزها است . كه بايد بهت ياد بدم .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
no . didnt we call he said he had family .
نه ، تماس نگرفتيم اون گفت که خانواده داره .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
a lot of fun . that i mean , last night was .
کلي با مزه . که به نظرم ديشب .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i met him on the way he said he had to hurry somewhere
من او را در راه دیدم او گفت باید سریعا به جایی بره
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
something that teresa had said . he had a scar right here .
ترزا يک چيزايي دربارش گفت آهان يک زخم هم سمت راست صورتش بود .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
i've heard that the old joseon had a lot of land,
شنيدم كه جوسيون زمين هاي زيادي داشته
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
and indeed the news which had a lot of deterrence, came to them.
اخباری که بتوانند موجب بیزاری (و دوری ایشان از گناهها و بدیها) شود به اندازهی کافی برای آنان آمده است. [[«الأنبَآءِ»: جمع نبأ، اخبار. مراد خبرهای طوائف و ملل پیشین است که به عذابهای گوناگون دچار آمدهاند و با بلاهای بزرگی ریشهکن گشتهاند، و نیز مراد وجود حقائق کونی و رهنمودهای پیغمبران و سخنان ایشان درباره مکافات و مجازات دنیا و آخرت است. «مُزْدَجَرٌ»: انزجار و ابتعاد از شرّ. دوری گزیدن و بیزاری جستن از گناهان و بدیها. مصدر میمی باب افتعال زجر است.]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
and he said he had had basically exactly the same relationship with his father.
و اون گفت اون هم اصولا رابطه ی مشابهی با پدرش داشته.
最后更新: 2015-10-13
使用频率: 1
质量:
i don't know if you noticed, but he had a lot to drink.
نميدونم ولي اگه توجه کرده بودي اونشب خيلي مست کرده بود
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量: