来自专业的译者、企业、网页和免费的翻译库。
lts reluctant to take form .
اين از روي بي ميلي شکل گرفته .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
well , well , the reluctant assassin .
خب خب قاتل بالفطره .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
the chancellor is also very reluctant.
صدر اعظم هم خيلي بي ميله
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
because i was reluctant , thats why .
بخاطر اينکه برام سخت بود . پس بخاطر همين دروغ گفتي .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
look, david, you're reluctant. i get it.
. ببين ديويد ، تو بي ميلي . من اينو فهميدم
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
ju mong will also be reluctant to fight general heuk chi.
جومانگ تمايلي به جنگ با ژنرال هيوك چي نداره
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
but im reluctant to fish around and cause problems for everybody .
اما مايل نيستم که با سرو گوش آب دادن . زيادي براي همه مسئله درست کنم .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
everythings taken care of , but im reluctant to talk on the phone .
همه چيز درست شد . دوست ندارم با تلفن در باره اش صحبت کنم .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
of course im afraid . you think im reluctant because im happy .
، البته که ميترسم . فکر ميکني به خاطر اينكه خوشحالم بي خيال شدم .
最后更新: 2011-10-24
使用频率: 1
质量:
even as your lord brought you out of your home with the truth, some believers were reluctant.
(ناخوشنودی بعضی از شما از چگونگی تقسیم غنائم بدر) همانند آن است که خداوند تو را از خانهات (در مدینه، به سوی میدان بدر) به حق بیرون فرستاد، در حالی که جمعی از مؤمنان (چون آمادگی جنگ را نداشتند، از این امر) ناخوشنود بودند (ولی برخلاف دید محدود آنان دربارهی احکام الهی، سرانجامِ بدر پیروزی چشمگیری بود). [[«کَمَآ أَخْرَجَکَ ...»: حال مؤمنان در خلاف خود راجع به غنائم، همانند حال ایشان به هنگام فرمان خروج برای جنگ با مشرکان در بدر است. «بَیْت»: خانه، مراد خانه پیغمبر در مدینه و یا مراد خود مدینه است.]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
but getting rid of it will slow down the gdp, so the local government is reluctant to do so.
از طرفی کنار گذاشتن این ژنراتورها تولید ناخالص داخلی را کاهش میدهد، به همین خاطر دولت مایل به انجام آن نیست.
最后更新: 2016-02-24
使用频率: 1
质量:
"go with your brother. take my miracles and do not be reluctant in preaching my message.
(اکنون) تو و برادرت با آیات من بروید، و در یاد من کوتاهی نکنید!
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
警告:包含不可见的HTML格式
as your lord brought you out from your home with a just cause, a part of the faithful were indeed reluctant.
(ناخوشنودی بعضی از شما از چگونگی تقسیم غنائم بدر) همانند آن است که خداوند تو را از خانهات (در مدینه، به سوی میدان بدر) به حق بیرون فرستاد، در حالی که جمعی از مؤمنان (چون آمادگی جنگ را نداشتند، از این امر) ناخوشنود بودند (ولی برخلاف دید محدود آنان دربارهی احکام الهی، سرانجامِ بدر پیروزی چشمگیری بود). [[«کَمَآ أَخْرَجَکَ ...»: حال مؤمنان در خلاف خود راجع به غنائم، همانند حال ایشان به هنگام فرمان خروج برای جنگ با مشرکان در بدر است. «بَیْت»: خانه، مراد خانه پیغمبر در مدینه و یا مراد خود مدینه است.]]
最后更新: 2014-07-03
使用频率: 1
质量:
at the meeting, he said that he was very reluctant to offer his own solution; he had not seen this as his task.
اگرچه سودتنلند گسترهای از ورای این کوهها به سوی مرزهای سیلزیا و لهستان امروزی را فرا گرفته بود.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
sources from the provincial health department say that most of the cases are reported from the areas where people are reluctant to vaccinate their children.
اسد خان، یکی از مامورین اداره بهداشت، گروهی از تیم فلج اطفال را در جادهٔ سامنگولی همراه میکند.
最后更新: 2016-02-24
使用频率: 1
质量:
norman is at first reluctant to go because he is scared but his grandmother tells him it is all right to be scared as long as he does not let it change who he is.
در شهر کوچکی در نیوانگلندِ بلایت هالو، بهنام ماساچوست، پسر بچهای به اسم نورمن قادر است تا با مردگان صحبت کند، از جمله مادربزرگ خود و ارواح شهر.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
due to the social custom that men and women should not be near to one another, the women of china were reluctant to be treated by male doctors of western medicine.
مخالفان قوانین حفاظتی بر این عقیده هستند که قوانین تصویب شده برای محافظت از زنان حتی در موارد کاری، مبارزه زنان برای برابری با مردان را بی اثر مینماید.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
but the head of the tourist police in pattaya, pol lt col aroon promphan, reported that foreign embassies are often reluctant to help the homeless foreigners:
اما به گزارش رئیس پلیس گردشگری پاتایا (pol lt col aroon promphan)، سفارتخانههای خارجی، معمولا رغبتی برای کمک به مردمشان که بیخانمان شدهاند ندارند:
最后更新: 2016-02-24
使用频率: 1
质量:
hardware vendors were reluctant to support device drivers for alternative operating systems including os/2 and linux, leaving users with few choices from a select few vendors.
فروشندگان سختافزار برای پشتیبانی درایورهای دستگاه برای سیستمعاملهای متناوب شامل os/2 و لینوکس بی میل بودند و این کاربران را با انتخابهای فروشندگان محدودی رها میکرد.
最后更新: 2016-03-03
使用频率: 1
质量:
although the drivers were reluctant to go to the police station, as they had all their documents in working order, 12 elderly drivers were taken by the police, all of them angry, claiming that it was all an act of injustice.
علیرغم آنکه رانندگان برای رفتن به پاسگاه مقاومت می کردند و مدعی بودند که مدارک کارشان کامل است، پلیس 12 تن از آن ها را که از این بی عدالتی خشمگین بودند، بازداشت کرد.
最后更新: 2016-02-24
使用频率: 1
质量: