您搜索了: to move (英语 - 波斯语)

nothing to move
چیزی برای حرکت نیست

try not to move.
سعي نکن حرکت کني

to move upstate , .
، به شهر ديگري برن .

to move the soldiers
اعزام سپاهيان

get ready to move .
آماده حرکت شيد .

and you have to move fast.
و بايد سريع اينکارو انجام بدي

alright , we have to move .
بسيار خب ، بايد راه بيفتيم .

don't try to move it.
. سعي نکن حرکتش بدي

oh! okay, try not to move.
‏- اهرم بازکننده رو بده.‏ ‏- کیت. من- من نمی تونم ببینم.‏

unable to move junk messages
بازیابی پیغام امکان پذیر نیست: %s

and we have to move on this .
و ما بايد به اينجا نقل مکان کنيم .

we have to move its paw . what .
بايد پنجشو از اونجا برداريم چي .

to move forward in her training
در آموزش هایش هم پیشرفت کنه

and that i was ready to move .
و حاضر شدن كه برن .

searle , tell our captain to move .
سرل ، به کاپيتان بگو حرکت کنه .

and now i'm flexible to move.
و حالا مي تونم به كارها رسيدگي كنم

failed to move file to the trash
انتقال پرونده به زباله‌دان شکست خورد

and youre inviting me to move in .
از من ميخواي بيام پيشت باهات زندگي کنم .

has begun to move , slow and creaking .
شروع به حرکت کرده ، آهسته ، آهسته .

but now i'm going to move on.
ولی‌ حالا باید ادامه بدم. برگردیم به گاو.