Sie suchten nach: غيبوبته (Arabisch - Persisch)

وها هو في غيبوبته
باور کن، عزيزم.

لا,لقد افاق من غيبوبته
نه اون از حالت کما خارج شده

ومقياس غيبوبته في الـ 11
وضعيت هشياريش 11 هستش.

-عمك أفاق من غيبوبته هذا الصباح
عموت امروز صبح از کما درومد

تناول اللحم و البطاطس قبل غيبوبته الأولى
قبل از کُمايِ اول، استيک و سيب زميني خورده

هل تقول أنه يمكنني التحدث مع جون في غيبوبته ؟
داري مي گي که من مي تونم با جان تو کما صحبت کنم؟

كان من المقدر ل"جايسون عندما يفيق من غيبوبته
هميشه سعي داشتم ، جيسون ، رو از کما در بيارم

وبعدها بطريقة ما، "كاستور" أفاق من غيبوبته...
بعدش ناگهان کستر از کما بيرون مياد و همه رو ميکشه

لو أن غيبوبته حقيقيه فلن يشعر بسن السكينه هل سيشعر؟
اگه راست بگيد و اون توي کما باشه تيغ چاقو رو حس نميکنه!

فقد أصبح من الضروري أنّ يعلم الشعب أنّ هذه الحكومة بإمكانها العمل أثناء غيبوبته
اين مهمه که بدونه دولت بدون وجود ايشون هم ميتونه کارا رو اداره کنه.

في شهر مايو، استقيظ مريض في لشبونة بعد سنوات من غيبوبته وبدأ في كتابة بعض أرقام
يه بيمار تو ليسبون بعد از سالها از کما بيرون مياد و شروع به نوشتن اعداد مي کنه

تناول اللحم قبل الغيبوبتين
قبل از هر دو کُما، استيک خورده