Sie suchten nach: يتهامسون (Arabisch - Persisch)

لأنهم يتهامسون
چون دارن يواشکي حرف ميزنن

لقد أمسكت بهم وهم يتهامسون
امروز صبح نزديک ماشين وقتي داشتن

التي يتهامسون عنها في الطرقات؟
هموني که تو خيابونا در موردش حرف ميزنن؟ ؟

و لا يعلم احد ما يتهامسون به
چه كسي مي خواست تو ميدان باشه و اين اتفاق رو نبينه ؟

كانوا يتهامسون فى الأركان المظلمة
. توسط همخون خودش

...جميع مَنْ بمجلس الشيوخ يتهامسون عن
سنا پر از پچ پچ

-القرويون بدأوا يتهامسون بشأن النبوئة
روستائي ها دارند راجع به پيشگوئي صحبت مي کنند

وعندما يبدأ الناس يتهامسون سيد هولمز
وقتي اين آدما پچ پچ کنن آقاي هلمز

الفانون يتهامسون دائماً بالنبوئات هذا من صفاتهم
فناپذير ها هميشه راجع به پيشگو ه صحبت مي کنند آنها سزاوارش هتند

يتهامسون بينهم ، يقول بعضهم لبعض : ما لبثتم في الحياة الدنيا إلا عشرة أيام .
آنان در میان خود آهسته به هم می ‌ گویند : جز ده شبانه ‌ روز ( در دنیا ) نبوده ‌ اید و نمانده ‌ اید . [ [ « یَتَخَافَتُونَ » : با صدای آهسته بهم می ‌ گویند . « إِن لَّبِثْتُمْ » : نمانده ‌ اید و توقّف نکرده ‌ اید ( نگا : یونس / 45 ) . « عَشْراً » : مذکّر آمدن این واژه ، بیانگر این است که تمییزِ محذوف ، مؤنّث است که لَیالی است ؛ هرچند هنگامی که عدد بدون معدود بیان شود ، این قاعده چندان مراعات نمی ‌ گردد . ] ]

ظننت أن علي أن أفقد وعيي. رأياني وبدآ يتهامسان.
دوشيزه اسميت