Sie suchten nach: adding (Englisch - Persisch)

adding
جمع

adding %1.
افزودن% 1.

adding collection
بر اساس مجموعه

adding level...
در حال افزودن سطح‌... ‌

adding (bin) %1.
افزودن) bin (% 1.

error adding list
خطا در اضافه کردن فهرست

error adding contact
خطا در اضافه کردن آشنا

im adding some acorns .
من دارم يک مقداري آركون اضافه مي‌كنم .

adding address book failed
افزودن کتاب نشانی

im just adding some counterweight .
من فقط ميخوام چند تا وزنه اضافه کنم .

adding files to svn repository...
@ info: status

adding some intelligence with a microcontroller.
اضافه کردن برخی از اطلاعات با میکروکنترلر.

its like adding flowers to a bouquet .
اين به قدرتت قدرت اضافه ميكنه .

ask for name and folder when adding bookmarks
هنگام افزودن چوب الفها ، به دنبال نام و پوشه بگردید

adding of files to svn repository failed.
@ info: status

im adding the finishing touches to my book , .
مشغول تنظيم کردن رمانم هستم .

like adding another soldier to the da mul army.
مثل اينه كه يك سرباز به ارتش دامول اضافه شده

if that were true , its adding insult to injury .
اگر اين حقيقت داشته باشه اين توهين خودش نمک به زخم پاشيدنه .

adding or removing elements from the original image .
عنصر هايي را از تصوير اصلي حذف کنند يا به آن اضافه کنند؛ .

adding one more seasoning or by changing the cooking method
اضافه کردن مقداری ادویه یا با تغییر دادن روش پخت