Sie suchten nach: afraid (Englisch - Persisch)

afraid .
از روي بيميلي .

afraid?
ازشون ميترسه؟

im afraid .
متأسفانه .

afraid to ask .
ميترسيد بپرسه .

afraid of what?
از چي بايد بترسم؟

i'm afraid.
من ترسيده ام

afraid of snakes .
از مار ميترسم .

im afraid , i am .
من محافظ مارکو رئيس جمهور يوري هستم .

i'm afraid so.
متاسفانه

i know youre afraid .
ميدونم که ميترسي .

i am afraid , elliot .
ميترسم ، اليوت .

i'm afraid i can.
فکر ميکنم بتونم

i wasnt afraid . i know .
من نترسيدم ميدونم .

please , please . im afraid .
خواهش ميکنم ، خواهش ميکنم من ميترسم .

moses felt afraid within himself.
در آن حال موسی در دل خویش سخت بترسید (که مبادا امر بر مردم مشتبه شود و میان سحر ساحران با معجز موسی فرق نگذارند و حجت او بر خلق آشکار نگردد).

henry , im afraid . terribly afraid .
هنري ، من ميترسم . خيلي ميترسم .

im afraid from wolfmens , afraid from sharks .
من از انسان هاي گرگ ، از كوسهها ميترسم .