Sie suchten nach: bedridden (Englisch - Persisch)

bedridden cancer patient .
يک بيمار سرطاني .

the king is sick, bedridden...
...پادشاه بیمار است، در رختخواب افتاده

while i have been bedridden.
وقتي من بيمارم

and you aren't bedridden yet
و شما هنوز علیل وبیمار نشدید

the king's bedridden so the only one to suppress...
...پادشاه بستری شده، بنابراین تنها کسی که

he got out of the window . i thought you said he was bedridden .
اون خودش را از پنجره انداخته بود بيرون من فکر کردم که شما گفتيد داره تو تختش کتاب ميخونه .

stoker was bedridden with an unknown illness until he started school at the age of seven, when he made a complete recovery.
تا هفت سالگی تقریباً همه مطمئن بودند که به دلیل بیماری در سنین کودکی، هرگز قادر به راه رفتن روی پاهای خودش نخواهد بود.

in 1935, clouzot was diagnosed with tuberculosis and was sent first to haute-savoie and then to switzerland, where he was bedridden for nearly five years in all.
گوبلز کمپانی‌های فیلمسازی را وادار می‌کرد فیلم‌هایی جذاب بسازند تا بتواند آنها را جایگزین فیلم های هالیوودی بکند که در زمان اشغال نمایش آنها ممنوع بود.

bedridden patients of the local hospital were evacuated to the nearby town of debaltsevo, according to donetsk-based lj user pauluskp (pavel kolesnik, ru), who has been re-posting videos and photos and sharing updates on the situation on his blog.
بیماران بستری بیمارستان محلی به شهر مجاور دبالتسوو انتقال داه شدند، این اطلاعات براساس به روز رسانی کاربرِ دونتسکیِ (lj (live jurnal با نام pauluskp (پاول کلسنیک، ru) است که ویدئوها و عکس‌ها و اخبار به روز شده از موقعیت را مجددا در وبلاگ خود به اشتراک می‌گذارد.