Sie suchten nach: breeder (Englisch - Persisch)

interesting breeder .
پرورش دهنده جالبيه .

hes our master breeder .
اون استاد بدنيا آوردن گوسفند هاي ما هست .

perhaps the breeder would do it .
شايد پرورش دهنده بتونه اين كارو بكنه .

you want me to take a frigate for one breeder .
تو ميخواي من يک ناو را ببرم فقط به خاطر يک نفر .

once a breeder of some of the most successful racehorses in the world , .
قبلا اون يكي از مربيان موفق مسابقات اسب دواني بود .

in addition, the influence of climatic factors on this trait obligates the breeder to record the data for sev eral years (dicenta et al., 1993, 2005).
علاوه بر این ، تأثیر عوامل آب و هوایی بر این ویژگی ، پرورش دهنده را ملزم به ثبت داده ها برای چند سال می کند (dicenta و همکاران ، 1993 ، 2005).

and i'm here to urge each and every one of you to do whatever is in your reach: talk to your neighbor, teach your children, make sure your pet is from a legal breeder.
ومن اینجام تا شماهارو به انجام هرچه در در دسترستون هست ترغیب کنم: با همسایتون حرف بزنید به فرزندانتون بیاموزید، مطمین بشید که حیوان خانگیتون از یک تولیدکننده قانونی است.

thus, animal scientists and breeders can easily understand and apply embryo breeding theory and related key techniques to accelerate animal improvement speed, to modify genetic construction of animal population, and to design and create new animal individual or breed. keywords: discipline, embryo breeding, biotechnology, livestock
بنابراین ، دانشمندان و پرورش دهندگان حیوانات می توانند به راحتی تئوری پرورش جنین و تکنیک های کلیدی مرتبط را برای سرعت بخشیدن به سرعت بهبود حیوانات ، اصلاح ساخت و ساز ژنتیکی جمعیت حیوانات و طراحی و ایجاد یک حیوان یا نژاد جدید حیوانات به راحتی درک و اعمال کنند. واژه‌های کلیدی: نظم و انضباط ، پرورش جنین ، بیوتکنولوژی ، دام