Sie suchten nach: change of payee complete as3 (Englisch - Persisch)

change of address
ایران٫تهران٫شهرری،میدان غیبی ٫خیابان مدرس چهارم ٫کوچه سجودی ٫پلاک ۱۰

change of assignment .
تغيير مأموريت .

change of plans , asshole .
تغيير برنامه ، عوضي .

theres been a change of plan .
نقشه تغيير کرده .

i needed a change of scenery.
. به يه تغيير احتياج داشتم

theres been a change of plan , lads .
يه تغيير در برنامه هاي ما بوجود اومده .

looks like we have a change of plan.
مثل اينکه نقشه بايد تغيير کنه

and your change of underwear and clear out .
و بري .

ask them why the sudden change of heart?
که يهو چي شد، نظرش عوض شد؟

thought a change of scenery would be nice.
فكر كردم تغيير محل مي تونه جالب باشه

id better bring a different change of clothes .
بهتره ايندفعه لباسهاي متفاوتي بيارم .

could do with a change of scenery . you wouldnt .
ميتونه از يک تغيير منظره استفاده بکنه تو انجام نميدي .

i believe that a change of decoration is in order .
بايد دكوراسيون اينجا را تغيير بديم .

angular acceleration is the rate of change of angular velocity.
شتاب زاویه‌ای برابر با آهنگ تغییر سرعت زاویه‌ای است.

a change of coordinates is a common type of change of variables.
تغییر متغیر یکی از روش‌های کلی در حل مسائل ریاضی است.

the hydraulic gradient is the rate of change of total head with distance.
i شیب هیدرولیکی نام دارد و برابر است با نرخ تغییر ارتفاع کل به فاصله.

dawkins attributes this change of mind to "four years of bush".
داوکینز این تغییر ذهن را به‌خاطر «چهار سالِ بوش» می‌داند.

acceleration, in physics, is the rate of change of velocity of an object.
در فیزیک و مکانیک، شتاب عبارت است از نرخ تغییر سرعت در یکای زمان.

be a good change of pace for ladd . another thing , its simple to shoot .
براي لد هم فرصت خوبيست و فيلمبرداري اش هم آسان است .

harvey , change of plans . im taking a train with these knuckleheads to duluth .
هاروي برنامه عوض شده من با اين كله خرها ميرم دولوس .