Sie suchten nach: cross reference (Englisch - Persisch)

cross reference .
مراجعه متقابل .

reference
مرجع

cross .
دورگه کردن .

cross eye
انحراف چشم

cross eyed .
چپ چشم .

cross-link
اتصال عرضی

christian cross
صلیب مسیحی

celtic cross .
ضرب در .

cross-efficiency
کارایی متقاطع

[cross domain]
[دامنۀ متقابل]

cross bar switch .
گزينه شطرنجي .

cross country vehicles
وسایل نقلیه صحرایی

cross check traffic .
از توي شلوغيها رد بشن .

geometric - maltese cross
geometric - ربع دایرهstencils

interview each one , cross reference their responses to detect any anomalies .
با همشون مصاحبه کن بعد جواب هايي که ميدن را با هم مقايسه کن يکي بايد با بقيه فرق کنه .

oh, yeah, i need you to cross reference all of john scott's case files with mark young.
اه، بله، من احتياج دارم تمام پرونده هاي جان اسکات

but if you can cross-reference this with the other data, then you're basically replaying the roll of the fbi agent and putting it all together.
اما اگر بتوانید آن‌را به بقیه‌ی داده‌ها متناظراً ارتباط دهید، شما اساسا دارید کار یک مامور اف‌بی‌آی را انجام می‌دهید. با کنارهم‌گذاشتن همه‌ی این‌ها.

c/article 32 cross references article 33. article 33 relates to superior orders. paragraph (1) states that:
ج/ ارجاعات متقابل ماده 32 ماده 33. ماده 33 مربوط به دستورات مافوق است. در بند (1) آمده است که:

1851==references==
1851