Von professionellen Übersetzern, Unternehmen, Websites und kostenlos verfügbaren Übersetzungsdatenbanken.
defiance .
بياعتنائي .
Letzte Aktualisierung: 2011-10-24
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
cry out in defiance of this jiggityjoggity .
در مخالفت با اين ديوونه بازي فرياد بزنيد .
Letzte Aktualisierung: 2011-10-24
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
i fear , our defiance will not go unpunished .
من ميترسم مقاومت ما بدون مجازات نباشه .
Letzte Aktualisierung: 2011-10-24
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
the faithless indeed dwell in conceit and defiance.
(اگر میبینید کافران در برابر این آیات روشنگر و قرآن بیدارگر تسلیم نمیشوند، نه به خاطر این است که پردهای بر این کلام حق افتاده است) بلکه کافران گرفتار تکبّر و غروری هستند (که آنان را از قبول حق بازداشته) و عداوت و عصیانی (که ایشان را از پذیرش دعوت تو باز میدارد). [[«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / 206). مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / 53).]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
those who disbelieve are steeped in arrogance and defiance.
(اگر میبینید کافران در برابر این آیات روشنگر و قرآن بیدارگر تسلیم نمیشوند، نه به خاطر این است که پردهای بر این کلام حق افتاده است) بلکه کافران گرفتار تکبّر و غروری هستند (که آنان را از قبول حق بازداشته) و عداوت و عصیانی (که ایشان را از پذیرش دعوت تو باز میدارد). [[«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / 206). مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / 53).]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
is this the last act of defiance of the great tony stark .
آيا اين آخرين مبارزه طلبي توئه توني استارك بزرگ .
Letzte Aktualisierung: 2011-10-24
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
then you will have lost a life long battle of defiance against them .
يک زندگي سراسر مبارزه و جنگ در برابر اونا خواهي داشت .
Letzte Aktualisierung: 2011-10-24
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
nay, but the unbelievers are steeped in arrogance and stubborn defiance.
(اگر میبینید کافران در برابر این آیات روشنگر و قرآن بیدارگر تسلیم نمیشوند، نه به خاطر این است که پردهای بر این کلام حق افتاده است) بلکه کافران گرفتار تکبّر و غروری هستند (که آنان را از قبول حق بازداشته) و عداوت و عصیانی (که ایشان را از پذیرش دعوت تو باز میدارد). [[«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / 206). مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / 53).]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
he was a leader of the defiance campaign and a defendant at the treason trial in 1956.
او یک رهبر کمپین تمرد و یک متهم در دادگاه خیانت در سال ۱۹۵۶ بود.
Letzte Aktualisierung: 2016-03-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
but as for those who reject our revelations, torment will afflict them because of their defiance.
آنان که آیات (قرآنی و دلائل جهانی) ما را تکذیب میدارند، عذاب (دردناک یزدانی) به خاطر نافرمانی (و خروج از برنامهی ایمانی) بدانان میرسد. [[«بِمَا»: به سبب. به خاطر. «کَانُوا یَفْسُقُونَ»: به طور مستمر از دائره ایمان و اطاعت به در میرفتند و از التزام احکام شانه خالی میکردند.]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
as for the boy, his parents were believers, but we feared that he would harass them with defiance and disbelief.
«و اما (آن) نوجوان؛ پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسیدیم (مبادا) آن دو را ناخواسته و بهناچار به طغیان و کفر بکشد. »
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
(it says): "do not act towards me with defiance, but come to me in submission."
(و بعد چنین نگاشته) که بر من برتری مجویید و تسلیم امر من شوید.
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
Warnung: Enthält unsichtbare HTML-Formatierung
when challenged, carmen answers with mocking defiance ("tra la la... coupe-moi, brûle-moi"); zuniga orders josé to tie her hands while he prepares the prison warrant.
او کارمن را به بازخواست میکشاند ولی کارمن به جای دادن پاسخی صریح و واضح، تنها به خنده و استهزا میپردازد ("tra la la... coupe-moi, brûle-moi").
Letzte Aktualisierung: 2016-03-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
Warnung: Enthält unsichtbare HTML-Formatierung