Sie suchten nach: diary (Englisch - Persisch)

diary
دفتر خاطرات روزانه

dear diary,
، خاطرات عزيز

its my old diary .
اين دفترچه خاطرات قديمي منه .

claire's diary.
. دفترچه خاطرات کلير

he wants the diary .
اون دفتر خاطرات را ميخواست .

so , is that your diary .
خب ، اون دفتر خاطراتته .

for me its like my diary .
واسه من مثل دفتر خاطراتم ميمونه .

i found his diary . and .
دفتر خاطراتش را پيدا کردم و .

she said he has read the diary .
دختره ميگفت که عموش دفترچه را خونده .

do you have the diary or not?
دفترچه پيش توئه يا نه ؟

diary , 17th september . poor jonathan .
خاطرات روزانه ، 17 سپتامبر جاناتان بيچاره .

one night she found the diary .
يک شب زنش دفتر خاطرات اون را پيدا کرد .

where's claire's diary?
دفترچه خاطرات کلير کجاست ؟

it's a ''dear diary'' moment.
اوه، اين يکي از لحظاتيه که بايد تو دفتر خاطرات نوشته بشه

preserved in a diary for 50 years .
پنجاه سال كه توي دفتر خاطرات باقي موندم .

are you aware that nola rice kept a diary .
ميدونستيد که نولا رايس يک دفترچه خاطرات روزانه داشته .

so i decided to leave behind a diary .
براي همين تصميم گرفتم كه توي يک دفترچه خاطرات .

he reads my diary . and hes proud of it .
خاطرات ام را ميخوني و بهش افتخار ميكني .

if the diary should find its way to the police .
اگر اون دفترچه بره پيش پليس .

i dont care about your diary . or the rest of it .
خاطراتت و يا هر چيزي كه هست اصلا برام اهميت نداره .