Sie suchten nach: discharged (Englisch - Persisch)

he was discharged.
مرخص شد

i just got discharged .
من فقط منفصل شدم .

you've been discharged
تو برکناری

he's been discharged?!
او را اخراج کردند؟

from a discharged living germ
از نطفه هنگامی که در رحم ریخته شود.

you've been discharged already!
تو در حال حاضر برکنار شدی

honorably discharged april of '04.
که سال 2004 با افتخار جدا شده

you've been discharged already go away
تو قبلا برکنار شده ای برو بیرون

just because physician shin has been discharged
به مراقبت های پزشکی ادامه دهد

it was easier to have you discharged now .
پس بهتر بود تو همين امروز مرخص ميشدي .

you were discharged because of that incident?
به خاطر اون شايعه کردنت بيرون؟

he was discharged after the haditha incident .
بعد از واقعه ي هديته منفصل از خدمت شد .

he was dishonorably discharged after desert storm .
اون بعد از ديزرت استورم با بي احترامي كنار گذاشته شد .

even if it means that i'll be discharged and
حتی اگر من مقامم را از دست بدهم

criminal jung yoon-su will be discharged from office...
...زندانی یانگ یونگ سو اخراج از دربار و

but won't he be discharged from his office soon?
اما بزودی او را از دفترش بیرون نمی اندازند؟

and of course that physician and jang-geum will be discharged
و البته پزشک و یانگوم اخراج خواهند شد

and the professor discharged from the training school is her relative
و استادی که از آموزشگاه حرفه ای اخراج شده منتسب به ملکه مادر است

what?! this is about that discharged professor lee hyun-woo?
چی؟! این مطلب مربوط به اخراج استاد لی هیون وو میشود؟

criminal park bu-kyum is discharged from office and exiled to jeju
زندانی پارک بی کیوم اخراج از دربار و تبعید به جیجو