Sie suchten nach: don't tell a lie (Englisch - Persisch)

your face can't tell a lie.
صورتت نمي تونه دروغ بگه

that wasn't a lie.
پس دروغ نبوده

if you tell a lie,
اگه دروغ بگي

a lie .
یک دروغ .

perhaps you won't tell a lie like general?
شايد شما مثل ژنرال دروغ گو نگيد

its a lie .
من جديم ، تو چي فکر ميکني .

not a lie?
دروغ نیست؟

john told a lie .
جان دروغ گفت .

how can we change mo pal mo's mind if we don't tell a little lie?
اگر يه دروغ كوچولو نگيم چطوري عقيده ي موپال مو رو عوض كنيم؟

to tell a story .
تا يک داستان گفته بشه .

i told a lie . what .
من دروغ گفتم چي .

how can you tell a lie when moistening my lips...
چطور ميتوني اينطوري دروغ بگي

i was living a lie .
من داشتم با يک دروغ زندگي ميکردم .

objection . thats a lie .
اعتراض . دروغه .

how can you tell a lie without moisten your lips?
چطور مي توني همين طوري يه دروغي بگي؟

how could we tell a lie about the king's illness?
چگونه ما میتونیم در مورد بیماری اعلیحضرت دروغ بگوییم؟

and tell a joke , all right .
و يک جوك بگو . باشه .

allah hath begotten. allah! verily they tell a lie.
«خدا (فرزند) بزاد!» در حالی که آنان بی‌گمان دروغگویانند!

how dare you tell a lie?! don't you know how important this is?!
چطور جرأت میکنی دروغ بگی؟ مگه نمیدونی این قضیه مهمی هست !؟

anything youd never rationally tell a stranger .
يه چيزي که هيچ وقت به يک غريبه نگفتي .