Sie suchten nach: edible use (Englisch - Persisch)

edible .
چيز خوردني .

use
ویرایش پالایه‌های کتاب نشانی

use .
ممارست & .

edible films
زيست‌لايه (بسته‌بندي)

land use
کاربری زمین

ill use .
بد استعمالکردن .

& use fill
& استفاده از پر کردن‌

use counter
استفاده از الگو

offline use...
استفادۀ برون‌خط...

& use cache
& استفاده از نهانگاه‌

& use application:
& استفاده از کاربرد: ‌

is it edible , tanya .
اين خوردنيه تاينا .

and in the edible parade .
و در جشن هایی که خوردن تو کاره .

and which are the edible ones
و کدام یک خوراکی هستند

seeds and young leaves are edible.
برگ‌های این درخت خوراکی هستند.

br: but it's not all just edible pictures.
بن : اما ابتکار ما تا این جا تنها چاپ عکس های قابل خوردن بود.

wild edible plants are a very important part of the diet in mountainous areas.
گیاهان خوراکی وحشی بخش بسیار مهمی از رژیم غذایی، در مناطق کوهستانی بشمار می¬روند.

it's edible, so you can do smart packaging around food that you can cook with the food.
این خوراکیست. بنابر این می توانید بسته بندی هوشمندانه ای برای غذا داشته باشید که بتوانید با غذا آن را بپزید.

so i thought maybe i could train an army of toxin-cleaning edible mushrooms to eat my body.
پس فکر کردم که شاید بتوانم یکسری قارچهای خوراکی تصفیه کنندۀ سموم را پرورش دهم پس فکر کردم که شاید بتوانم یکسری قارچهای خوراکی تصفیه کنندۀ سموم را پرورش دهم تا بدن من را بخورند.

for example, the mesocarp makes up most of the edible part of a peach, and a considerable part of a tomato.
برای مثال قشر میانی غلاف میوه بیشترین قسمت خوردنی هلو، و بخش قابل توجهی از بخش خوردنی گوجه فرنگی را تشکیل می‌دهد.