Sie suchten nach: endurance (Englisch - Persisch)

maybe its testing our endurance .
شايد اين يک امتحان هست .

that i'm this uber-endurance guy?
آیا من مرد پر استقامتی هستم؟

raining down sulfur is like an endurance trial .
بارون گوگرد ريختن مث يک آزمايش استقامت ميمونه .

by now, the japanese were at the end of their endurance.
* پیشروی ژاپن در برمه و تسخیر تمامی کشور تا پایان مه ۱۹۴۲.

we have already gone far beyond the limits of human endurance.
ما بسیار فراتر از محدوده تحمل بشر پیش می رویم

we're looking for competence, discipline, endurance, and strength.
ما به دنبال شایستگی , نظم , استقامت و قدرت هستیم.

i mean , yes , its a combination of skill , endurance , athleticism granted , .
منظورم اينه که ، بله ، من ميدونم که اين مسابقه ترکيبي از مهارت استقامت و ورزشکاريه .

now today i have recompensed them for their patient endurance; they are the triumphant.'
«من به‌راستی امروز به (پاس) شکیبایی‌شان، به آنان پاداش دادم، زیرا هم‌ایشان به سلامتی دست‌یابندگان به خیرند.»

audience: the endurance element is a very important part of the game, walking all those holes.
یکی از حضار: عنصر پایداری یک بخش مهم از بازی هست، راه رفتن بین آن حفره ها.

save those who believe and do good works, and exhort one another to truth and exhort one another to endurance.
مگر آنان که ایمان آوردند و کردار شایسته کردند و سفارش کردند به حقّ (به درستی) و سفارش کردند به شکیب‌

“indeed this day i have rewarded them for their endurance, so that it is they who are the successful.”
«من به‌راستی امروز به (پاس) شکیبایی‌شان، به آنان پاداش دادم، زیرا هم‌ایشان به سلامتی دست‌یابندگان به خیرند.»

believers, endure, vie with each other in endurance, stand firm in your faith and fear god, so that you may succeed.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! صبورى كنيد و استقامت ورزيد و از مرزها مراقبت نماييد و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد

the endurance of wire ropes with this kind of strand is always much greater than of those (seldom used) with cross lay strands.
در مورد طناب‌های با قطر کمتر از ۱۰ میلی‌متر مغزی فولادی معمولاً یک رشته مفتول فولادی (wsc) خواهد بود.

* marathon: in this case the athlete must be trained to work aerobically and their endurance must be built-up to a maximum.
به عنوان مثال:* ماراتون: در این مورد ورزشکار باید آموزش کافی دیده‌باشد تا به صورت ایروبیک عمل کرده و استقامت او باید تا حداکثر باشد.

indeed, i have rewarded them this day for their patient endurance - that they are the attainers [of success]."
«من به‌راستی امروز به (پاس) شکیبایی‌شان، به آنان پاداش دادم، زیرا هم‌ایشان به سلامتی دست‌یابندگان به خیرند.»

in 1912, shackleton's endurance expedition -- there was -- one of his crew, a guy called thomas orde-lees.
در سال 1912 , در ماموریت استقامت شکِل تن -- شخصی بین اعضای گروه بود , به نام تامس ارد- لی.