Sie suchten nach: focused (Englisch - Persisch)

focused more .
دقت بكن .

are you focused yet .
تمرکز داري .

i am focused . good .
من تمركز كردم خوبه .

he's not focused.
اون تمرکز نمي کنه

name of focused object
نام شیء متمرکز

focused on the constants,
رويِ ثابت ها گذاشتم

95% focused on women.
در 95 درصد مواقع نیز تمرکز بر زنان است.

i need you to be focused .
بايد تمرکز کني .

so i hope you focused now. .
فکر کنم دليلشو فهميدي .

move it , move , move stay focused .
حرکت کنيد ، حرکت ، حرکت .

template focused editable placeholder
جانگه‌دار قابل ویرایش متمرکز قالب

it can be focused on nobody.
می تواند روی شخص خاصی متمرکز نباشد.

automatically label focused object?
شیء متمرکز به طور خودکار برچسب زده شود ؟

to say that he's not focused,
اگه از اينکه تمرکز نمي کنه

highlight focused text input fields
مشخص کردن حوزه‌های متن ورودی متمرکز

so i can stay focused on my book .
پس ميتونم روي كتابم متمركز بشم .

you stay fit, stay focused, stay ready.
ورزش کن، تمرکز داشته باش و آماده باش

i have to stay focused . complete honesty .
مجبورم تمرکز کنم . کاملا صادقانه .

all focused on one single elementary truth.
همه و همه روي يک حقيقت اصلي تمرکز داشتن

and yet, all the press is focused on that.
و با این حال همه جراید بر روی آن تمرکز کرده اند