Sie suchten nach: found (Englisch - Persisch)

found .
ذوب کردن .

found tags
برچسبها یافت شدند

found it .
پيداش کرد .

found it!
پيداش كردم

found: %1
یافت شده:% 1

found message
پیام یافت‌شده

he found it .
اون پيداش کرد .

i found it!
!اوه! پيداش کردم

archaeologists found sets
. باستان شناس ها اونو کشف کردن

found some friends .
رفيق پيدا کردي .

feed found, downloading...
خوراندن یافت شد ، بارگیری...

multiple records found
ضبط چند‌گانه یافت شد

attorney found murdered .
يك وكيل به قتل رسيده .

detective , we found this .
كاراگاه ما اين پيدا كرديم .

i found h�rklemmen .
گيره موهت را پيدا كردم .

i think i found out.
فکر کنم فهميدم

she found out! she knows
او فهمیده! او میداند

i think i found something.
فکر کنم يه چيزي پيدا کردم -

program newfs_msdos found.
برنامۀ newfs_ msdos پیدا شد. bsd

tristan tristan . we found something .
تريستان تريستان . يک چيزي پيدا کرديم .