Sie suchten nach: i feel about meals heart lone to bee free (Englisch - Persisch)

i feel about you makes my heart lone to be free
احساس می کنم قلب من را تنها می گذارد که آزاد باشد

you know how i feel about her .
ميدوني در مورد اون چه احساسي دارم .

you know how i feel about lying.
خودت ميدوني که از دروغ گفتن بدم مياد

and he knows how i feel about you.
و می دونه که به تو چه احساسی دارم.‏

the way i feel about you will not change.
احساسي که نسبت به شما دارم تغييري نخواهد کرد

you know how i feel about all that , inger .
اينگر ، تو نظر مرا در مورد اين مسائل خوب مي‌داني .

the way i feel about you, that's real.
احساسي كه من نسبت به تو دارم ، واقعيه

just not in the way i feel about this other woman .
اما نه اونطوري که اون زن را دوست دارم .

and you know how i feel about vulnerability. i hate vulnerability.
و شما احساس من را دربارۀ آسیب پذیری می دانید. من از آسیب پذیری متنفرم.

- so wear underwear. - you know how i feel about underwear.
- خوب زيرش يه شرت تنت کن - خودت ميدوني که من چه احساسي نسبت به شرت دارم

i don't know how i feel about him. let me figure it out.
خودم هم هنوز نميدونم چه حسي نسبت بهش دارم اول بذاريد خودم تصميم بگيرم

i didn't make it clear how i feel about things that should already be done.
من نتونستم چگونگي احساساتمو درباره مسائلي كه ...قبلا اتفاق افتاده برات روشن كنم

this was the first show that allowed viewers to say, "my god, i can comment on how i feel about the vietnam war, about the presidency, through television?"
این اولین نمایشی بود که به بیننده اجازه می داد بگه، "خدای من، من می تونم از طریق تلویزیون بگم درباره جنگ ویتنام، همچنین در مورد ریاست جمهوری چه نظری دارم"

so i remained with them, and the more i wrote that story, the more i got into those beliefs, and i think that's important for me -- to take on the beliefs, because that is where the story is real, and that is where i'm gonna find the answers to how i feel about certain questions that i have in life.
لذا من با آنها مدتی زندگی کردم، و هر چه بیشتر داستان می نوشتم، بیشتر اعتقادات آنها را قبول می کردم، و فکر می کنم این مهم است برای من که اعتقادات آنها را باور کنم، چه آنکه باعث می شود داستان ها واقعی تر بشوند، و این همان جایی است که من می خواهم جواب ها را بیابم که من چه احساسی درباره سوالات خاصی در زندگیم دارم.