Sie suchten nach: i have a limp (Englisch - Persisch)

i have a book
من یک کتاب دارم

i have a boat.
من يه قايق دارم

i have a question
سوالی دارم

can i have a go .
ميتونم يک نگاهي بکنم .

i have a message. .
يه پيغام دارم .

i have a small wish
من یک خواسته کوچک دارم

can i have a light .
آتيش ميدي .

look , i have a picture .
نگاه کن من يک عکس دارم .

i have a witness. who?
- من یک شاهد دارم - چه کسی؟

could i have a glass
yallah

i have a business proposition.
يه هدف تجاري,

- i have a favor. - huh?
- من يه درخواستي دارم- چي؟

i have a son. i have a son.
. من يه پسر دارم ، من يه پسر دارم

i have a family . i have a family .
من خونواده دارم . من خونواده دارم .

look more like a limp noodle to me .
مانند يک ماكاروني وارفته شل و ول هستي .

but a limp dick spells nerd in any language .
ولي يک سکته ضعيف بهم نشون داد که توي هر زباني منفوره .

john doe , easy name to remember . he had a limp .
جان دو ، اسمشو راحت ميشه به خاطر سپرد يك كمي هم ميلنگيد .

but keep your head down , be good and walk without a limp , .
سرت را پايين نگه دار خوب راه برو نلنگ .

i was me, but i was now me despite a limp, and that, i suppose, was what now made me, me.
من، من بودم، اما حالا با وجود لنگی پایم ، من بودم و اين كه، به گمانم، چيزى بود كه الان از من، من را مى ساخت.