Sie suchten nach: i make slow progress (Englisch - Persisch)

and i make the call .
من بهشون زنگ ميزنم .

can i make a suggestion .
ميتونم يك پيشنهاد بدم .

i make you relax , okay .
ميخوام آرومت كنم . باشه .

but i make no guarantee this .
اما من هيچ تضميني براش ندارم .

did i make a mistake , lmam .
اشتباه كردم امام .

can i make you something to eat .
ميخواين يک چيزي درست کنم بخوريد .

uh , how much money do i make .
چقدر پول گيرم مياد .

do i make myself abundantly clear .
ميتونم خودم را تبرئه کنم .

do i make myself clear yes , sir .
خيالم راحت باشه . بله ، قربان .

bu's people report what i make.
افراد بو گزارش دادند كه من چي درست كرده بودم

i make a wholesome hot dog , you prick .
من همه اون عکسها را درست کردم ولي تو اهميت ندادي .

and i make my motion to separate that fuck .
و من حركتمو براي جدا كردن اون لعنتي . از محاكمه انجام دادم .

about me how could i make this about me .
به خودم چطور ميتونم به خودم بگيرم .

all i knows their age , i make up the rest .
همه ي چيزي که ميدونم سنشونه بقيشو تصور ميکنم .

- and i understand that you... - i make these.
‏- و من ميفهمم که شما ...‏ ‏- من اين کارو کردم.‏

and to my fellow mutants , i make you this offer .
و به همه ي تغيير پذيرها اين دستور را ميدهم .

i give a party tonight . i make sure i get there .
هي من امشب يک مهموني دارم تو خونه ميام اونجا .

uh , ii think i make my practions on you . sure . yes .
اممم ، فکر کنم تمريناي مکالمرو با تو ميتونم انجام بدم . اره ، حتما .

every night , i make them practice a simple tune i compose .
هر شب ، مجبورشون ميکنم يهآهنگ ساده را که براشون نوشتم تمرين کنن .

i make honor roll , dad doesnt notice because youre in detention .
من باعث افتخار ميشم اما پدر هيچ توجهي نميکنه چون کانون توجهش تويي .