Sie suchten nach: i need to get rid of it (Englisch - Persisch)

i need to get rid of him .
ميخواهم من را از او جدا کنيد .

i need to get it out.
بايد بيارمشون بيرون

get rid of it .
از دستش خلاصم کن .

i need to get back on it.
== پیوند به بیرون ==

i need to get away .
بايد يک خرده دور بشم .

get rid of it . shit .
ولش كن ديگه گه .

and i've been trying to get rid of it,
و من تلاش ميکردم تا از شرِ اين نامه خلاص بشم

great id love to get rid of it .
عاليه ، خوشحال ميشم از دستش خلاص بشم .

i must get rid of tsai .
من بايد ترتيب تساي را بدم .

im gonna need to get rid of this fast .
اول اين .

to get rid of the toxins
برای این که زهر آن از بین برود

i think i need someone who didnt know him to get rid of it all .
من فکر کنم نياز دارم به کسي که ندونه که ميخوام از شرش خلاص بشم .

get rid of her .
از شر دختره خلاص شو .

but to get rid of kim woo jing
اما مي خواهد که از دست کيم وو جينگ خلاص بشود

i dont wanna have to get rid of my own kin .
نميخوام بخاطر اينکه فاميل هستيم خودت را خلاص کني .

i know, you need to get rid of that seed first. can you sing?
می دونم اوّل بايد اون تخمه رو قورت بدی، می تونی بخونی ؟

we just have to get rid of lady yoon
ما فقط باید از شر بانو یون خلاص بشیم

are you trying to get rid of me .
ميخواي از شر من خلاص بشي .

i came to finish the job, to get rid of these.
اومدم كارو تموم كنم و از دستشون خلاص شم

i hoped those boxes to be able to get rid of .
اميدوار بودم که جعبهها را نجات بدي .