Sie suchten nach: laboratory procedure (Englisch - Persisch)

laboratory
آزمایشگاه

laboratory .
لابراتوار .

& procedure
& رویه‌

the laboratory
آزمایشگاه

resume procedure
استئناف إجراء

procedure oriented .
رويه‌گرا .

this emergency procedure ...
... روش اضطراري رو

it's only procedure
آن فقط روند کار است

icarus , continue procedure .
ايکاروس ، دستور قبلي را ادامه بده .

regulations of civil procedure
ایین دادرسی مدنی

enable fast _connect procedure
به کار انداختن روال آ_غاز سریع

he was stuck in the laboratory .
خودش را تو آزمايشگاهش حبس کرده بود .

maybe to facilitate a laboratory?
شايد يه ازمايشگاه؟

risks are part of laboratory science .
خطرات بخشي از علوم آزمايشگاهي هستن .

in laboratory animals , mainly in dogs .
در حيوانات آزمايشگاهى ، اساسا در سگها .

thats another standard police procedure , .
اين هم روش پليساست .

a giant underground laboratory developing experimental .
يك آزمايشگاه عظيم زير زميني كه آزمايشهاي تحقيقي در مورد .

majoor , this laboratory still seems untouched .
سرگرد ، آزمايشگاه کاملا دست نخورده هست .

laboratory detritus . petri dishes , rat cadavers .
ضايعات آزمايشگاهي ظروف آزمايشگاهي ، لاشه موش .

i asked him if i might visit his laboratory .
ازش خواستم که آزمايشگاهش را ببينم .