Sie suchten nach: like at the beahc (Englisch - Persisch)

like at the mansion .
مثل کاري که توي کاخ کرديم .

at the end
در زمان پایان

at the end .
تا آخر .

like hoary oxen at the plough .
به سان گاوآهن فرسوده .

its like at the end of the day , .
اون شبيه پايان يک روزه .

at the beginning .
از اول شروع کنم .

yes, at the end.
بله شما

at the appointed time
(از مردم نیز برای حضور در میدان مبارزه دعوت به عمل آمد) و به مردم گفته شد: آیا (در این صحنه) شما گرد می‌آئید؟ [[«هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ؟»: آیا اجتماع می‌کنید؟ آیا جمع می‌شوید؟ مراد از سؤال، تحریک و تشویق مردم به گردهمآئی با شتاب هر چه بیشتر است.]]

it seemed like a good idea at the time .
خب اون موقع به نظر فکر خوبي ميومد .

hes baiting you , just like at the party .
واست تله گذاشته ، دقيقا مثل مهموني .

i feel like im back at the green dragon .
احساس ميکنم که برگشتم . به گرين دراگون .

at the same time like that?
آنهم در یک زمان و به این شکل؟

we're at the ocean.
ما در اقيانوس هستيم،

and i'd like to start at the very beginning.
علاقمندم که از ابتدا شروع کنم.

everybody knows you like throwing oranges at the priest .
همه ميدونن كه تو دوست داري به كشيش پرتقال پرت كني .

and they may have felt like a suicide mission at the time , .
، و شايد اونا در اون لحظه خودکشي بوده .

like the kind at the healthfood store , but not so good for you .
مثل يک فروشگاه مواد غذايي ولي اين برات زيادي خوب نيست .

but we'd like to know the synthesis symbolized at the very top.
ما مایلیم سمبل بالای تصویر رو بشناسیم. دنیای کوانتمی رو میشناسیم.

agent, i'd like you to get that eyed down at the hospital.
ازتون ميخوام بذاريد تو بيمارستان هم يه نگاهي بهش بکنن

and at the end, you get things like that.
و در پایان، شما چیزهایی مانند این بدست می آورید.