Sie suchten nach: marketplace (Englisch - Persisch)

marketplace .
بازار گاه .

a marketplace?
دعوا راه انداختين؟

at the marketplace.
در بازار

iost in the marketplace .
در مرکزبازرگاني گم شد .

frenzy in the marketplace
آشوب در بازار

the marketplace in yangzhou.
یانگزو تسلط دارد

this is the yangzhou marketplace.
این بازار یانگزو است

how is the marketplace doing?
بازار چطور است؟

madam jami dominates the marketplace.
بانو جمی بر بازار فروش تسلط داره

and display it at the marketplace?
و در بازار نشان بديم؟

what are you doing at the marketplace
در بازار چه کار ميکني؟

it was at the marketplace in chunghae.
در بازار چونگايي بود

he'll be banned from the marketplace.
او از بازار بیرون انداخته خواهد شد

he ran a shop at the chunghae marketplace.
اون يه مغازه رو در شانگهاي اداره مي کنه

i hear the marketplace of yangzhou is filled
من شنیدم بازار یانگزو پر از

a shop at the marketplace and pay lower rent...
... بازار بگیرم و اجاره کمی بدم

but through the alley , behind the marketplace .
ولي در ميان کوچه اي که پشت بازار قرار دارد .

all chiefs must resume trading at the marketplace,
همه رئيس ها بايد خلاصه معاملاتشون در بازار

and they are all traded at the mujinju marketplace?
و همه آنها با بازرگانی موجینجو معامله شده بودند؟

he runs a dried seafood store at the marketplace.
او یک مغازه جانوران دریاییخشک شده در بازار داره