Sie suchten nach: ordering (Englisch - Persisch)

ordering .
سفارش دهي .

ordering sounds better .
بهتره غذا از بيرون سفارش بديم .

im ordering you to cease .
بهت دستور ميدهم .

were not ordering thanksgiving dinner .
سفارش نميديم از پيشنهادت ممنونم .

sir , theyre ordering us all out .
قربان ، اونا به ما فرمان دادن .

evening , chef . ordering deux filet .
شب به خير ، سرآشپز .

an order? who is ordering whom?
دستور؟ کي به کي دستور داده؟

dn display ordering support, infrastructure
زیرساختار ، پشتیبانی ترتیب نمایش نام دامنه

ordering me to remove my order?
که دستور ميدي دستورم رو لغو کنم؟

and im ordering you to walk out that door .
و من بهت دستور ميدهم که از اون در بري بيرون .

now , what idiot would keep ordering that .
کدوم احمقي همچين فرماني را .

madam! the head lady kept ordering me to...
بانوی من! بانوی اول منشی ها ...همیشه به من دستور میداد

but thank you . i wasnt ordering for you .
ولي به هر حال ممنونم واسه خودم گرفتم ، نه تو .

im ordering you both into weekly marital counseling .
من ترتيب يک مشاوره خانواده هفتگي را براي شما ميدهم .

command "%1" violates command ordering constraints
فرمان »% 1 « قیدهای ترتیبی فرمان را نقض می‌کند

by ordering jang-geum to be your personal physician...
با فرمان دادن به یانگوم که پزشک شخصی شما باشد

that's why i'm ordering you to find out!
به همین خاطر است که از تو میخواهم انجامش بدهی

and she keeps on ordering me to write up the order
و او مرا مجبور کرده تا دستور را بنویسم و به یانگوم بدهم

i am not ordering anybody , im simpiy asking you to .
من به هيچکس دستور ندادم در حقيقت من از شما خواهش ميکنم که .

i hope youre hungry . im gonna be ordering from tufanos .
اميدوارم که گرسنه باشى چون دارم ميرم از توفانوغذا سفارش بدم از کمکت ممنونم ـ قابلى نداشت .