Sie suchten nach: piece (Englisch - Persisch)

piece
قطعه

piece .
جور شدن .

hide piece
بالا- راست

piece de .
امر مهم .

court piece
حکم

piece of cake .
به اين راحتي .

a piece . yes .
يه تکه . بله .

i want a piece .
من يک تيکه ميخوام .

i piece color:
رنگ قطعۀ i:

piece removal speed
سرعت حذف قطعه‌

a piece of bread .
يک تيکه نون .

piece of cake . earthquake .
مثل آب خوردنه زمين لرزه .

whats that extra piece .
اون قطعه ي اضافي چيه .

all right , mouth piece .
باشه ، سخنگو .

someone else cut this piece out.
يه نفر ديگه اونو بريده و جدا كرده

piece of black , volcanic glass .
اون يک سنگ آتشفشان سياهه .

hey . you seethat access hollywood piece .
برنامه دنياي هاليود را تماشا كردي .

pieces
قطعات ساختاری ذهن