Sie suchten nach: prompt (Englisch - Persisch)

prompt
فرمان

prompt .
سريع کردن .

& prompt
& اعلان‌

prompt user
اعلان کاربر

password prompt
اعلان اسم رمز

pw prompt %1
اعلان pw% 1

at password prompt
در اعلان اسم رمز

prompt as & needed
اعلان هر زمان که & لازم باشد‌

unrecognized prompt "%1"
اعلان شناسایی‌نشدۀ »% 1 « @ item: inmenu authentication method

prompt when user expunges
سئوال وقتی کاربر پاک‌سازی می‌کند

it can prompt action.
می تواند اقدام را سریع کنند.

prompt on empty subject
کسب تکلیف درباره‌ی موضوع خالی

thanks for being prompt .
به خاطر وقت شناسي تون متشكرم .

enter lilo & prompt automatically
وارد کردن خودکار & اعلان lilo‌

prompt before deleting tasks
اعلان پیش از حذف تکالیف

prompt if information is not complete
اعلان در صورتی که اطلاعات کامل نباشد

these include prompt cards for:
این موارد شامل کارت‌های ثبت فوری برای:

prompt for confirmation when alarm is acknowledged
اعلان برای تأیید هنگامی که هشدار تصدیق می‌شود

& prompt when an application accesses an open wallet
& اعلان زمانی که کاربرد به wallet باز دسترسی دارد‌

prompt every time a popup window is requested.
اعلان در هر زمان که یک پنجرۀ بالاپر درخواست می‌شود.