Sie suchten nach: quest (Englisch - Persisch)

quest
پویش

quest .
تلاش .

quest game
بازی questname

on our quest .
به گروه ما ملحق بشيد .

quest for camelot
جستجو برای کملوت

simple game quest.
یک تلاش ساده در بازی.

that's the quest.
تلاش این است.

dragon quest (video game)
پویش اژدها

and let thy lord be thy quest.
و با اشتیاق، سوی پروردگارت روی آر.

tonight , this will be our quest .
امشب اين پژوهش ما خواهد بود .

ive been on a quest for revenge .
من در تلاشم تا انتقاممو بگيرم .

is this quest for redemption from remorse .
اين يک تلاش براي خريدن پشيمانيه .

he killed them all with this blind quest .
اون با اين جستجوي کورکورانه همه مارو به کشتن داد .

hitlers quest for lebensraum , living space .
هيتلر به دنبال محيط زندگي است .

did we eventually find the object of our quest .
آيا بالأخره مقصود جستجويمان را يافتيم .

antonio damasio: the quest to understand consciousness
آنتونیو دامازیو: جستجو برای درک هشیاری مغز

foreign minister! send an envoy to quest help.
!وزير خارجه .يه پيك بفرست و ازشون تقاضاي كمك كن

and maybe youre a knight on a grail quest .
شايد تو يک شواليه هستي که در پي جام هستي .

the ringbearer is setting out on the quest of mount doom .
حامل حلق بايد . در جستجوي کوه نابودي باشه .

finally my romantic quest was rewarded . she was a goddess .
ما همه مون پشت نشسته بوديم ، چون آقاي پريالاس خيلي بد نفس ميكشيد .