Sie suchten nach: result of applying the 2d tdc for the fir... (Englisch - Persisch)

out of the nest for the first time .
بيرون از لونه . براي اولين بار .

for the first time
شما با این وسواس دارید

the girl who dies for the first time
دختر که بار اول کوس میته

sex for the first time
سکس بار اول

for the first time ever , .
براي اولين بار در تمام عمرم .

i hear for the first time .
من براي اولين بار .

and memories of meeting you for the first time
و یادگاری از اولین دیدار شما است

broke many norms of the standard conventions for the first time.
بسیاری از روال های عمومی انجام کار ها را برای اولین بار شکستند.

and take me for the first time , .
و منو براي اولين بار ميبره .

princess will attend the meeting for the first time,
پرنسس براي بار اولدر جلسه شرکت مي کنه

the , v8 was a valiant option for the first time.
طراحی آن خودروهای موتور جلو-محور عقب بوده است.

i've seen it for the first time
من برای اولین بار است آن را می بینم

for the first time since the romans .
براي اولين بار از زمان روميها تا حالا .

i walked underneath it for the first time.
برای اولین بار در زیر آن راه رفتم.

and now for the first time, we can say that.
و الان برای اولین بار، می توانم بگویم که

actor neil patrick harris hosted the ceremony for the first time.
نیل پاتریک هریس برای اولین بار مجری این مراسم بود.

and for the first time , dicky chow got 1 00 .
و اولين نمره 100 مال ديکي چو .

. and i can see your faces for the first time. .
. می تونم برای اولین بار قیافه هاتون را ببینم .

christmas is tomorrow , for the first time in history .
فردا كريسمسه . براي اولين بار در تاريخ .

dude, i got to close for the first time ever. ever.
رفيق، براي اولين بار بود كه مجبور شدم جايي رو كه برش دادم ,ببندم ديگه اين كارو نميكنم