Sie suchten nach: retard (Englisch - Persisch)

retard
عقب‌ماندگی ذهنی

retard .
دير کار .

what a retard .
عجب عقب افتاده اي .

never go full retard .
يه عقب مونده ذهني تمام عيار نباش .

never go full retard. .
ابدا و خالصا عقب مونده نشو .

you went full retard , man. .
تو از سر تا پا عقب مونده شدي ، رفيق .

remember went full retard went home emptyhanded .
يادت ميات ، يک عقب مونده ذهني کامل شد و با دستاي خالي به سمت شهرش برگشت .

everybody knowsyou never go full retard. .
همه ميدونن كه عقب مونده نميتوني باشي .

everybody knows you never go full retard .
همه ميدونن که تو يک عقب مونده مغزي کامل نيستي .

.a retard first thing in the morning .
اول صبح همچين‌ چيزي برام پيش بياد .

he tampered with it . i mean zack clearly paid the retard .
او اونا را دست کاري کرده منظورم اينکه واضحه که زاک براي اين کار بهش پول داده .

to the mans credit , hes actuallyeased up on the retard throttle. .
در واقع اگر دقت كني ، حنجره اش را مثل فيلم نميلرزونه .

im about to shoot beautiful woman and her retard stable boy .
ميخوام اين زن خوشگل و . کالسکه ران محلي خنگش را بکشم .

. sucked one too many diseased cocks and turned you into a retard .
با آدمهاي مريض زيادي رابطه داشته . و تو را به يک عقب مونده تبديل کرده .

i can say whatever the fuck i want and you wont have a clue , you fucking retard .
من هر چي بخوام ميتونم بگم و تو مدرکي نخواهي داشت ، عقب مونده .

i cannot believe im stuck with you . lets hope i dont breathe in any retard germs .
باورم نميشه گير تو افتادم . خدا کنه کمال همنشين در من اثر نکنه و مثه تو سبک مغز نشم .

, you fucking retards .
کاتبرت ، تو يک عقب مونده اي .