Sie suchten nach: solve (Englisch - Persisch)

solve
comment

& solve
& حل کردن‌

solve this .
پس اينو حل کن . صداي نعره تمساح .

solve the game
حل بازی

how do we solve it?
چگونه می توانیم آن را حل کنیم؟

he told me to solve this.
اون گفت اين مسئله رو حل کنم

does this solve your problem?
اين مشکلتونو حل ميکنه ؟

time won't solve anything.
زمان هيچ چيز رو حل نميکنه.

solve chemical equations viewer
مشاهده‌گر حل معادله‌های شیمیایی

dont you have a case to solve .
هيچ جواب نداري .

how do you solve this problem?
چگونه این مشکل را حل کنیم؟

that'll solve all our problems.
تمام مشكلاتمون حل مي شه

although one would have to solve
گرچه بايد خيلي مشکلات رو حل کرد

hes the man who will solve this case .
اون آخرش اين پرونده را حل ميکنه .

using earthworm to solve farming?
براي حاصلخيز كردن زمين از كرم خاكي استفاده كردند؟

i tried to help him solve it once
من سعي کردم کمکش کنم که حلش کنه

a mystery that perhaps you can solve .
معمايي كه احتمالا شما بتونيد حل كنيد .

so how are we going to solve this?
پس ما چطور برای این مسئله جواب پیدا کنیم؟

and there are problems that i can solve.
و مسائلي هم هست که من ميتونم حل کنم

what's a problem you want to solve?"
چه مشکلی‌ست که می خواهید حل بشه؟»