Sie suchten nach: the mystery of going to a movie theater (Englisch - Persisch)

then the distribution. what's a bigger mystery box than a movie theater?
بعد کمی داستان را توسعه دهیم. چه چیزی نسبت به یک سالن نمایش فیلم ، جعبه اسرار بزرگتری به شمار می آید؟

i left a piece of skin in a movie theater once .
يك بار تو سينما پارچه چرميم را گذاشته بودم .

im going to a party .
من دارم به يک پارتي ميرم .

the library s busy going to a barcode system .
کتابخونه داره به سيستم بار کد مجهز ميشه .

going to a hugh hefner party .
نه من قصد اذيت کردن تو را نداشتم .

what is the point of going to church every sunday .
هدف از اين که هر يکشنبه ميريم کليسا چيه .

it's like going to a nightclub.
مثل این می مونه که تو یه کلاب شبانه هستی.

going to a lot of meetings , i see .
اينطور که ميبينم ، داري زيادي ميخوري .

elliot krane: the mystery of chronic pain
الیوت کرین:راز درد مزمن

he's going to a field in westford.
ميخواست به يه جايي تو وست فورد بره

i heard you're going to a rural area
من شنیدم که شما به منطقه ای روستایی میروید

you needn't bother going to a match.
نمیخواهد خودت را با رفتن به مبارزه اذیت کنی

we're going to a placecalled the orchid, hugo.
ما داریم به یه محلی به اسم ‏ ارکید می ریم، هیوگو.‏

im gonna go to a movie , kiddo . have a good time .
من ميخوام برم فيلم كيدو را ببينم تو و مت لحظات خوبي را داريد .

but instead of going to europe , youre gonna bang a whole shitload of dudes .
ولي به جاي سفر به اروپا بري به بچه خوش تيپا حال بدي .

by (the mystery of) the creation of male and female;-
و [سوگند به‌] آنكه نر و ماده را آفريد،

yet young arnold dreamt of going to america and acting in movies.
با‌اینحال آرنولد جوان رویا‌ی رفتن به آمریکا و بازی در فیلم‌های هالیوودی را در سر می‌پروراند.

==references==*"the mystery of magritte" cd-rom by virtuo
* "the mystery of magritte" cd-rom by virtuo

i'm here to talk about the wonder and the mystery of conscious minds.
من به اینجا اومدم تا درباره اعجاب و رمز و راز ذهن هشیار صحبت کنم. اعجاب و رمز و راز ذهن هشیار صحبت کنم.

her dream of going to school, her wish of being educated, is finally here.
رؤیای دانشگاه رفتن، آرزوی تحصیل کردن او بالاخره برآورده شده.