Von professionellen Übersetzern, Unternehmen, Websites und kostenlos verfügbaren Übersetzungsdatenbanken.
a fire vehemently hot!
آتش بزرگ بسیار گرم و سوزانی است. [[«حَامِیَةٌ»: بسیار گرم و سوزان (نگا: غاشیه / 4).]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
by those that pluck out vehemently
سوگند به آن كشندگان- يا بركنندگان- به نيرو و به سختى- فرشتگانى كه جانهاى كافران را به قوت و شدت گيرند-
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
by the angels who drag forth vehemently.
سوگند به آن كشندگان- يا بركنندگان- به نيرو و به سختى- فرشتگانى كه جانهاى كافران را به قوت و شدت گيرند-
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
by [the winds] that pluck out vehemently
سوگند به آن كشندگان- يا بركنندگان- به نيرو و به سختى- فرشتگانى كه جانهاى كافران را به قوت و شدت گيرند-
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
prophet, fight the unbelievers and hypocrites vehemently for the cause of god. their dwelling is hell, a terrible destination!
اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است، و چه بد سر انجامى است
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
so we have only made it easy in your tongue that you may give good news thereby to those who guard (against evil) and warn thereby a vehemently contentious people.
اين قرآن را بر زبان تو آسان كرديم تا پرهيزگاران را مژده دهى و ستيزهگران را بترسانى.
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
and the believers say, “are these the ones who swore by allah most vehemently in their oaths, that they are with you?” all their deeds are destroyed, so they are ruined.
(بدان گاه که فتح و پیروزی فرا رسد) مؤمنان میگویند: آیا اینان همان کسانی هستند که با شدّت و با حدّت به خدا سوگند میخوردند و میگفتند: ما (بر آئین شمائیم و همچون شما مسلمانیم و) با شما هستیم! (دروغ گفتند و) کردارشان بیهوده و تباه گشت (و رنجشان بر باد رفت و تلاششان هدر گردید) و زیانکار شدند (و هم ایمان و هم یاری مؤمنان را از دست دادند). [[«أَقْسَمُوا بِاللهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ»: با نهایت تأکید به خدا سوگند میخورند. «جَهْدَ»: غایت و نهایت. حال یا مفعول مطلق است (نگا: بیضاوی). «أَیْمَان»: جمع یمین، سوگندها. «حَبِطَتْ»: هدر رفت. بیثمر شد. «حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ»: این جمله میتواند مقول قول مؤمنان، یا بیان خداوند متعال درباره سرانجام بد منافقان باشد.]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität:
and they swore by allah most vehemently in their oaths that if you order them, they will go forth to holy war; say, “do not swear; obedience according to the law is required; indeed allah knows what you do.”
آنان مؤکّدانه سوگندهای مغلّظه یاد میکنند که اگر بدیشان دستور دهی (جان بر کف به سوی میدان جهاد) بیرون میروند (و از خانه و کاشانه و اموال و اولاد خود در میگذرند). بگو: سوگند یاد نکنید. اطاعت شناخته شدهای است (که شما دارید. هرگز قول به فعل در نیامده است. گفتار چیزی نیست، کردار نشان دهید) چرا که قطعاً خدا از آنچه میکنید آگاه است. [[«جَهْدَ أَیْمانِهِمْ»: نهایت تأکید و مبالغه در سوگندهایشان دارند (نگا: مائده / 53، انعام / 109، نحل / 38). «لَیَخْرُجَنَّ»: بیگمان از خانه و کاشانه و اموال و اولاد خود میگذرند. جان بر کف به سوی پهنه کارزار میروند. «طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ»: اطاعت شما شناخته شده است. یعنی عالِم بیعمل بوده و قول را به فعل تبدیل نمیکنید (نگا: نساء / 81، توبه / 8). با توجّه بدین معنی (طَاعَةٌ) مبتدا و (مَعْرُوفَةٌ) خبر آن است، یا این که (طَاعَةٌ) خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: طَاعَتُکُمْ طَاعَةٌ. آنچه از شما خواسته میشود اطاعت معلوم و مشخّصی است که اطاعت صادقانه و خالصانه است. در این صورت (طَاعَةٌ) خبر مبتدای محذوف بوده و تقدیر چنین میشود: «أَلْمَطْلُوبُ مِنکُمْ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ».]]
Letzte Aktualisierung: 2014-07-03
Nutzungshäufigkeit: 1
Qualität: