Sie suchten nach: wait for the camel to come (Englisch - Persisch)

wait for the beep .
منتظر صداي بوق باشيد .

you must wait for him to come out .
بايد منتظر بشين اون بياد بيرون .

and wait for him to come and hurt you .
و انتظار بکشم براي اينکه اون بياد و به تو آسيب برسونه .

wait for the light to stop the traffic.
برای چراغ صبر می کنند تا ترافیک را نگه دارد

ready wait for the kick .
آماده اي بذار مشروب بيارم .

and wait for the order?
و منتظر دستور بمون فهميدي

wait for me! come quickly!
!صبر کن من هم بیام

carter , wait for the master .
كارتر وايسا تا رييس بياد .

you'll wait for the next van.
با ماشينِ بعدي بيا

but we must wait for the outcome.
ولي بايد منتظر نتيجه باشيم

drinking even as the camel drinketh.
[مانند] نوشيدن اشتران تشنه.

did you really wait for me to come and buy you ornaments?
شما واقعا منتظر من بودید که بیایم و زیور آلات برای شما بخریم؟

i love you . ill wait for you . come back .
دوستت دارم ، منتظرت ميمونم برگرد .

let them go first . wait for the whistle .
بزار اونا مه اول برن صبر کن براي سوت .

maybe they diverted the camel path or something .
شايد راه انحرافي شترها بوده .

and you wait for the moment (of death),
و حال آنکه- در این هنگام- خود نظاره‌گرید.

do they not observe the camel, [to see] how it has been created?
آيا به شتر نمى‌نگرند كه چگونه آفريده شده؟

and wait (for what is to come), we are also waiting (to see)."
« و منتظر باشید که ما (نیز) حتماً منتظرانیم.»

how are the camels .
شترها چطورند .

the camels hair will do .
همان پشم شتر کافيه .