Sie suchten nach: babbelen (Holländisch - Persisch)

even babbelen.
بيا با هن صحبت کنيم

nee, even babbelen.
بيل بيا اينجا نه ، بيا يه صحبتي بكنيم

gewoon wat babbelen.
فقط حرفشو ميزنم، همين.

laten we even babbelen.
بيا يه کمي گپ بزنيم.

babbelen en conversatie, ng.
گفتگوي کوتاه، انگ.

- omdat we meer babbelen?
-چون سروصدا مي‌کنيم؟

dan babbelen we gewoon wat.
بعدش ميريم بيرون

wil je nog steeds babbelen ?
دونم خب؟ هنوزم مي خواي گپ بزني، يا مي خواي به اونا ملحق شي؟

ik vermoed dat ze nog babbelen.
فکر کنم هنوز حرف می زنن

nou, babbelen jullie maar lekker.
خب، گفتگوي خوبي داشته باشيد.

- we kunnen in de auto babbelen.
-چطوره که حرفهاي کوچيک رو تو ماشين بزنيم .

het was erg leuk met je te babbelen.
-از صحبت باهات خوشحال شدم .

- met wie was je aan 't babbelen ?
با کي داشتي حرف مي زدي؟ خفه شو

ik bedoelde, kunnen we even babbelen?
منظورم اين بود که... ميتونيم يه گپ دوستانه با هم داشته باشيم؟

dat geeft ons de kans om te babbelen.
بیا یه گپی باهم بزنیم

of zoals jij het noemt "babbelen".
- .فکر کنم تو بهش مي گي گپ زدن

dus, thierry, jij en ik gaan even babbelen.
بايد يه گپ کوچولو

babbelen, en ik maak 'n goede beurt.
اينطوري فرض شده که تو براي من خبرچيني کني و حال من رو خوب کني

dan moet ik maar eens met de winnaar gaan babbelen.
خب، پس شايد لازم باشه يه صحبتي با برنده بکنم

ach, de eigenaar. we gaan eens met 'm babbelen.
اون صاحب بانوي در مه است بزاريد يه صحبتي باش بكنيم