Sie suchten nach: meedoen (Holländisch - Persisch)

meedoen
متصل

meedoen.
چي کار مي کني؟

meedoen... - oké.
چون دارم حرفاتون رو از پشت ديوار ميشنوم دليل نميشه بيام شريکتون بشم

allemaal meedoen.
همگی همراهی کنین!

mag ik meedoen ?
منم ميتونم سفارش بدم؟ چون يه جورايي گرسنمه

- heel goed meedoen.
-استثنائاً خوبه .

& meedoen met spel:
& پیوستن به بازی:

meedoen aan netwerkspellen
پیوستن به بازیهای شبکه

dat je mag meedoen.
تو انتخاب شدي که توي برنامه بخوني !

dus ik mag meedoen?
تو ميزاري من هم بازي کنم

- ik wil wel meedoen.
من مي‏خوام توي تيم دوندگي باشم

- nee, ik wil meedoen.
نه ، ميخام بازي کنم

- ja. kan ik meedoen?
خوب آره اون نيومده اينجا که پوستش رو برنزه کنه ميتونم در موردش صحبت کنم؟

carrie gaat ook meedoen.
بیاید کری رو بازی بدیم.

alsjeblieft, ik wil meedoen.
خواهش ميکنم , خواهش ميکنم , خواهش ميکنم ؟ clemens منم توي تيم هستم

- ja, jij wilde meedoen?
آره، اما تو مي خواستي بياي تو کار.

daardoor blijven we meedoen.
ما رو در مسابقات نگاه ميداره.

waarom wilde je meedoen?
آره برا چي اومدي اينجا؟

- jullie mogen best meedoen.
یا مثلا چون پوکره فقط مرد ها باید بازی کنن؟

ik wilde alleen maar meedoen.
من فقط مي خوام توي شو شرکت کنم