Sie suchten nach: شناور (Persisch - Englisch)

شناور
floating

شناور .
im drifting .

دخشه شناور .
floating charactep .

تیره سرخ شناور
salviniaceae

با مميز شناور .
floating point .

شناور بودن حبابها
bubble color

پس اون شناور شده -
so he floated.

عشق شناور ميشه در هوا .
there is love floating in the air .

شناور کردن پنجرهٔ برنامه
dock application window

. اونو شناور و بارگيري مي کنيم
we'll drop it and load it up.

شاهانه س ، مث يک کاخ شناور .
its exquisite . like a floating mansion .

با اون دختراي چاق شناور در آب .
with these fat girls in floaties .

اين کثافت روي پياله من شناور نيست .
that shit dont float in my bowl .

بدن شما قديمي است . فقط يك مخزن شناور .
your flesh is a relic , a mere vessel .

اجسام شناور توجه اشباح را جلب ميکنه .
the buoys attract the phantoms .

این فقط یک شناور و جدایی بین دو جسم نیست.
now, this is not just levitation. it's not just repulsion.

اما آینده کوانتوم شناور و کوانتوم قفلی چیست؟
but what is the future of quantum levitation and quantum locking?

باعث ميشه احساسي شبيه شناور بودن را داشته باشيد .
because makes you feel like , like a marine .

شانزده تا لاك پشت به ترتيب روي آب شناور شده اند
16 turtles have floated in order.

، به جرم شکستن چراغ خيابان ، مدل شناور شهري 270 .
for breaking the streetlight , model urban swimlight 270 , .