Sie suchten nach: یکی از آشنایان (Persisch - Englisch)

یکی از حضار: 162
audience: 162.

آن یکی از سترگهاست‌
hell is certainly the greatest calamity.

یکی از بزرگان بشم .
be one of the grates .

این یکی از اون دلایله
here's one of the culprits.

یکی از خانه‌های خالی بالایی
an empty top slot

یکی از آنها الگوشناسي می‌باشد.
one of them is pattern recognition.

یکی از دیدگاه‌ها نوشته است:
one of the comments reads:

... يکي از
one of your ...

یکی از دختران تعریف می‌کند:
one of the girls recounted:

يكي از آنها .
one of them , .

يکي از خيلي هاشه
one of many.

اون يکي از ماست .
is he one of ours no .

نه، آیا آقای کنگ از آشنایان تو نیست؟ این کار توسط تو شک و سوءتفاهم می آورد
no. aren't you close to chef gang? you could be misunderstood

اون يکي از علايقمه .
its one of my favourites .

يكي از افسران پادشاه
one of king's guard attached to her

ايرگان يكي از بهترينها .
irgun . one of my best .

او در شهرهای مونیخ و تورین زندگی خود را به سر برد، وی از آشنایان فریدریش شلینگ بود.
in her person my past and the best years of my life came to give me a farewell kiss.

... يکي از اونا ؛ يکي از اونا
one of them one of them is

يكى از مستعدترين نشانهاى حمايت .
one of the most potent symbols of protection , .

اون مرد از آشنايان شماس . فاسق امه .
that man , is he an acquaintance of yours a lover .