Sie suchten nach: saliva (Portugiesisch - Persisch)

saliva de bebé...
اه! آب دهن بچه

saliva, fumo, raiz.
.آبدهان. .دود. ..

desculpa a saliva.
متاسفم براي خيس شدنش

da saliva de quem?
ساليوا كيه؟

e que controle a saliva.
اولم گفتن ديگه هيچ معنايي نداره؟

ou... ou... ou veneno, saliva.
يا زَهر ... يا بُزاق دهنش

mantém o fluxo de saliva.
باعث ميشه بزاق همچنان ترشح بشه

até mesmo da saliva do sobrescrito.
يا حتي آب دهاني که براي بستن در پاکت فرم درخواستت استفاده کرده بودي.

sobre uma significante troca de saliva
درباره يک تبادل معنادار بزاق

contaminou a amostra com a sua saliva.
نورم، تو نمونه‌ها رو با آب دهانت آلوده ميكني

lambe os dedos, experimenta com saliva.
انگشتات رو ليس بزن يه کم آب دهنيش کن

comparei os restos humanos com a saliva.
من اون خاكسترهاي انساني رو با ساليوا مقايسه كردم

encontrámos saliva dele no olho do director morto.
تبريک ميگم قربان،موفق شديم. آب دهانش بر روي چشم سرپرست مرده پيدا شد.

vai lá, põe saliva nesses "tipos maus".
بيخيال، يکم بزاق دهنتو رو اين بچه هاي بد بمال

ataca as glândulas que produzem lágrimas e saliva.
اون به غددي حمله ميکنه که اشک و بزاق ترشح ميکنند

não vamos comprometer o momento com trocas de saliva.
نذار اين لحظه با رد و بدل شدن بزاق دهن آلوده بشه

procurem lentes, dentaduras, guardanapos, beatas e saliva.
عجيب و غريب خارجي حرف ميزنم؟ تکه موها رو چک کنيد،همينطور لنز ها رو و دندان هاي مصنوعي رو. دستمال سفره ها رو ميخام،همينطور ته سيگارها رو و آب دهاني که به فنجان هاي .چاي

isso é bom mas vou manter a minha saliva na minha boca.
خيلي خوبه اما من آب دهنم رو تو دهنم بيشتر دوست دارم

envolvam-no bem, rapazes. cuidado com a saliva gay dele.
خوب ببندينش، بچه ها مراقب آب دهن اون همجنس باز باش

o meu filho limpa a saliva que escorre dos meus lábios fechados.
.پسرم آب دهانم را از لب هاي مهر و موم شده ي من پاک ميکند